1. خانه
  2. /
  3. کتاب We Have Always Lived in the Castle

کتاب We Have Always Lived in the Castle

نویسنده: شرلی جکسون
3.9 از 1 رأی

کتاب We Have Always Lived in the Castle

We Have Always Lived in the Castle
انتشارات: کاج بوک
ناموجود
173000
معرفی کتاب We Have Always Lived in the Castle
در رمان «ما همیشه در قلعه زندگی کرده‌ایم» اثر شرلی جکسون، نویسنده‌ای که به‌سبب تسلطش بر خلق فضاهای ناآرام در بطن زیست روزمره شناخته می‌شود، با یکی از برجسته‌ترین روایت‌های خود مواجه می‌شویم. این کتاب که در سال ۱۹۶۲ توسط انتشارات وایکینگ به چاپ رسید، واپسین رمان بلند جکسون و شاید جامع‌ترین بیان هنری او از وسواس‌های همیشگی‌اش-انزوا، گناه، زن‌بودگی، و خشونت نهفته در نهاد خانواده و جامعه-محسوب می‌شود. روایت از زبان مریکت بلک‌وود، نوجوانی گوشه‌گیر و غیرقابل اعتماد، انجام می‌گیرد؛ دختری که همراه با خواهر بزرگ‌ترش کنستانس و عموی نیمه‌فلجشان جولیان، در خانه‌ای بزرگ اما متروک در دل یک روستای آمریکایی زندگی می‌کند. آن‌ها تنها بازماندگان ماجرای مسمومیت دسته‌جمعی خانواده‌اند؛ ماجرایی مبهم که شش سال پیش در خلال یک وعده شام رخ داد و کنستانس با وجود تبرئه‌شدن در دادگاه، همچنان زیر سایه سوءظن زندگی می‌کند. جکسون در این اثر، به‌جای تکیه بر اتفاقات صریح ژانر وحشت، تنش را در فروبستگی فضا و شکنندگی ذهن کاراکترها می‌سازد. او با لحنی آرام اما پیوسته نگران‌کننده، در جزئیات روزمره‌ای چون آشپزی، باغبانی یا چیدمان میز، لایه‌هایی از اضطراب، کنترل، و دگرگونی پنهان می‌کند. روایت اول‌شخص مریکت که ترکیبی از کودکانه‌بودن، جادوپنداری و خصومت فروخورده است، خواننده را هم‌زمان مسحور و مضطرب می‌کند. حقیقت در این جهان مبهم است: چه کسی واقعا مسموم کرده؟ چرا؟ و از همه مهم‌تر، چرا این خانواده به جای بازگشت به اجتماع، به انزوای کامل پناه برده‌اند؟ با ورود چارلز، پسرعموی مرد، این تعادل شکننده برهم می‌خورد. او با لحن پدرسالارانه و نگاهی آزمند، در پی بازگرداندن نظم مردانه‌ی پیشین است، اما در نهایت این تلاش با مقاومت خواهران به آتش‌سوزی و تخریب خانه می‌انجامد. موضوع انزوا، در این رمان فقط یک موقعیت جغرافیایی نیست، بلکه انتخابی ذهنی و هستی‌شناختی است. مریکت و کنستانس خانه را نه فقط به‌عنوان پناهگاه، بلکه به‌مثابه مکانی مقدس و خودساخته می‌بینند که در برابر خشونت و قضاوت جهان بیرون می‌ایستد. این انزوا، هم جلوه‌ای از اختلال روانی و هم عملی از مقاومت است؛ نوعی بازتعریف نقش‌های جنسیتی، جایی که زنان نه با تمکین، بلکه با حذف حضور مردانه، برای خود قلمرویی امن می‌سازند. در این فضا، مناسک روزانه مریکت-مانند دفن اشیای خاص، گفتن وردهای ذهنی یا رعایت آداب خاص هنگام رفتن به شهر-هم‌زمان به صورت‌های جادویی و روان‌رنجورانه‌ای از اعمال کنترل درمی‌آیند؛ ابزارهایی برای نگاه داشتن جهان در نظمی خیالین. سبک نگارش جکسون به‌طرز تحسین‌برانگیزی با مضمون اثر هم‌خوان است. جمله‌ها کوتاه‌اند، تصاویر محدود ولی تأثیرگذار، و نثر با وجود ظاهری بی‌پیرایه، لایه‌هایی پنهان از کنایه، تهدید و مالیخولیا را در خود حمل می‌کند. شخصیت مریکت، با نگاه دوگانه‌ای که نسبت به جهان دارد-ترس و تحقیر، علاقه و نفرت-در حکم آینه‌ای است که هم روان فردی و هم سازوکار اجتماعی را منعکس می‌کند. تردید خواننده به گفته‌های او، بخشی از تجربه‌ی متن است: آیا ما با قربانی روبرو هستیم یا با عامل خشونت؟ این ابهام پایدار، بخشی از نیروی ماندگار رمان است. واکنش منتقدان به این اثر عمدتا مثبت و تحسین‌برانگیز بوده است. آن را بارها به‌عنوان نمونه‌ای درخشان از داستان گوتیک مدرن ستوده‌اند که بدون نیاز به هیولا یا خرافات آشکار، وحشتی خزنده و ماندگار خلق می‌کند. در فضای ادبیات فمینیستی نیز، رمان به‌عنوان بیانی رادیکال از مقاومت زنان علیه نظم مردسالارانه و بازپس‌گیری فضا و اختیار مورد تحلیل قرار گرفته است. حضور مستمر آن در برنامه‌های درسی، اقتباس‌های سینمایی و محبوبیت آن در پلتفرم‌هایی چون ردیت، گواهی بر طنین فرهنگی و روان‌شناختی عمیق آن است.
«ما همیشه در قلعه زندگی کرده‌ایم» از آن دسته آثاری است که بیش از آنکه خوانده شود، تجربه می‌شود؛ فضایی بسته، وهم‌آلود و آرام که در آن، هر لبخند سایه‌ای از تهدید دارد و هر سکوت، حاوی فریادی فروخورده است. این رمان، دعوتی است به درون یک خانه‌ی متروک، به جایی که زمان ایستاده، خاطره‌ای سربسته نفس می‌کشد، و حقیقت در لابه‌لای دیوارها پنهان مانده است. برای خوانندگانی که به کاوش در لایه‌های روان، روایت‌های غیرقابل اعتماد و اخلاق‌های نامطمئن علاقه‌مندند، این کتاب همچون آینه‌ای تیره و صادق عمل می‌کند.
درباره شرلی جکسون
درباره شرلی جکسون
شرلی جکسون، زاده ی 14 دسامبر 1916 و درگذشته ی 8 آگوست 1965، نویسنده ای آمریکایی بود که بیشتر به خاطر داستان های وحشت و معمایی خود شناخته می شود. جکسون به دانشگاه سیراکیوز در نیویورک رفت و به فعالیت در مجله ی ادبی دانشگاه روی آورد. او در همین دانشگاه با همسر آینده اش، استنلی ادگار هایمن آشنا شد. جکسون در طول دوران حرفه ای خود که بیش از دو دهه به طول انجامید، شش رمان، دو شرح حال و بیش از دویست داستان کوتاه را به رشته ی تحریر درآورد.
مقالات مرتبط با کتاب We Have Always Lived in the Castle
شرلی جکسون، جادوگری عاشق نویسندگی
شرلی جکسون، جادوگری عاشق نویسندگی
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب We Have Always Lived in the Castle"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

سلام لطفا خلاصه داستان هارو هم اضافه کنید.

1402/11/04 | توسطکاربر سایت
2
|