کتاب ساعت آفتابی

The Sundial
کد کتاب : 1744
مترجم :
شابک : 978-600-182-122-6
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 288
سال انتشار شمسی : 1393
سال انتشار میلادی : 1958
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

شرلی جکسون از پرفروش ترین نویسندگان آمریکا

معرفی کتاب ساعت آفتابی اثر شرلی جکسون

کتاب ساعت آفتابی، رمانی نوشته ی شرلی جکسون است که نخستین بار در سال 1958 به چاپ رسید. زمانی که هالوران ها برای حضور در مراسم خاکسپاری در خانه ی یکی از اقوام گرد هم می آیند، هیچکس تعجب نمی کند وقتی عمه فنی که رفتارهایی عجیب و غریب دارد، ناگهان از جمع خارج می شود. او اما با خبری شوکه کننده درباره ی اتفاقی هولناک در آینده بازمی گردد که فقط خانواده ی هالوران و وابستگانشان از آن جان سالم به در خواهند برد. این خانواده همزمان با آماده شدن برای جهانی جدید و ترسناک، درمی یابند که در حال غرق شدن در مردابی از جنون، ترس و خشونت هستند. رمان ساعت آفتابی، داستانی فوق العاده هیجان انگیز و خواندنی از بانویی توانمند است که در زمره ی برترین نویسندگان داستان های وحشت قرار دارد.

کتاب ساعت آفتابی

شرلی جکسون
شرلی جکسون، زاده ی 14 دسامبر 1916 و درگذشته ی 8 آگوست 1965، نویسنده ای آمریکایی بود که بیشتر به خاطر داستان های وحشت و معمایی خود شناخته می شود. جکسون به دانشگاه سیراکیوز در نیویورک رفت و به فعالیت در مجله ی ادبی دانشگاه روی آورد. او در همین دانشگاه با همسر آینده اش، استنلی ادگار هایمن آشنا شد. جکسون در طول دوران حرفه ای خود که بیش از دو دهه به طول انجامید، شش رمان، دو شرح حال و بیش از دویست داستان کوتاه را به رشته ی تحریر درآورد.
نکوداشت های کتاب ساعت آفتابی
It will keep you up all night.
این کتاب تمام شب شما را بیدار نگه خواهد داشت.
Pensacola News Journal

An entertaining, absorbing novel.
رمانی سرگرم کننده و جذاب.
Chicago Tribune Chicago Tribune

Stunningly creepy.
به شکل خیره کننده ای دلهره آور.
Barnes & Noble

قسمت هایی از کتاب ساعت آفتابی (لذت متن)
دیدن قلب خود، حقارت آمیز است. قرار نبوده که آدم ها به درون بنگرند، به همین خاطر هم هست که به آن ها بدن داده شده؛ تا بتوانند روحشان را پنهان کنند.

باور، مسئله ی عجیبی است که هم در شگفتی های دوران کودکی و هم در امیدواری های کورکورانه ی بزرگسالی دخیل است. در تمام دنیا هیچکس نیست که به چیزی باور نداشته باشد.

می ترسم که این شاید فقط تمایلی به نابودی باشد. هر کس که صورت بی نقاب خود را دیده باشد، نمی تواند زندگی طولانی تری بخواهد.