ایران کتاب
کتاب داستان سفر معلمی تازه کار به نام کیان، از ولایتش "بدخش" به روستای "سالیان سفلا" از "محال شارستان چاچی" است. همین جا بگویم که تمام جغرافیای این داستان خیالی است و گر چه در ایران است، وجود ندارد. سالیان سفلا کم کم که خودش را رو می کند، متوجه می شویم که جایی است مرده و خلوت، و مناسبات عجیب و آدم های غریب. تمام ناحیه زیر سلطه معنوی جریر نامی از اهالی بدخش است، که مردم در حد قدیس بودن قبولش دارند و خودش هم آدمی سوءاستفاده چی است، و حالا دارد گوشه تخت خوابش جان می کند، و حتی حرف نمی تواند بزند. اما داستان داستان کیان است و اتفاقاتی که برایش می افتد. کیان با مردم منطقه و رسوم شان درگیر می شود و آدم هایی غیر معمول می بیند و به هر در می زند بسته است و بین عشق نرگس و میناب گیر می افتد و...
کتاب شهری که زیر درختان سدر مرد