کتاب آیا می توان با فقر پاریس را دوست داشت

Can we love Paris with poverty?
کد کتاب : 13558
شابک : 978-6005906981
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 220
سال انتشار شمسی : 1401
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

معرفی کتاب آیا می توان با فقر پاریس را دوست داشت اثر احمدرضا احمدی

پاریس شهر هنر و قصه، شهر رویایی خیلی از آدمها از روزگاران دور تا کنون. حتی بعضیا معتقدند که یکی از مظاهر خوشبختی زندگی کردن توی پاریسه. اما آیا واقعا همینطوره؟

احمدرضا احمدی از ماجراهایی که در شهر پاریس براش اتفاق افتاده نوشته و روزهایی که با فقر دست و پنجه نرم میکرده. حال و هوای پاریس و همه عشق و علاقه ش به این شهر آیا با وجود فقر هم سرجای خودش باقی میمونه؟

کتاب آیا می توان با فقر پاریس را دوست داشت

احمدرضا احمدی
احمدرضا احمدی (زاده ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ در کرمان) شاعر و نمایشنامه‌نویس و نقّاش ایرانی است.آشنایی عمیق او با شعر و ادبیات کهن ایران و شعر نیما دستمایه‌ای شد تا حرکتی کاملاً متفاوت را در شعر معاصر آغاز و پی‌ریزی کند. از بیست سالگی به‌طور جدی به سرودن شعر پرداخت. وی نخستین مجموعه شعرش را با عنوان طرح در سال ۱۳۴۰ منتشر کرد که توجه بسیاری از شاعران و منتقدان دهه ۴۰ را جلب کرد. وی همچنین آثاری در ادبیات کودک و نوجوان دارد.احمدرضا احمدی بنیان‌گدار سبک موج نو در دهه ۱۳۴۰، در شع...
دسته بندی های کتاب آیا می توان با فقر پاریس را دوست داشت
قسمت هایی از کتاب آیا می توان با فقر پاریس را دوست داشت (لذت متن)
گفت: "زیبایی تو مرگ را هم فریب می دهد و فراری می کند. هنوز بال های تو نسوخته است. می توانی پرواز کنی. مرا که روزگار بین زمین و هوا معلق رها کرده است." در چشمان پیرمرد اشک بود. پیرمرد گفت: "نام دوستانی را که فاشیست ها نابود کردند روی این دستبند مسی حک شده است. حتی کسی محل دفن آن ها را نمی داند. هر وقت من مردم، که خواهم مرد، نام مرا کنار نام آن ها حک کن؛ قول می دهی؟" تو گفتی: "پدر قول می دهم." پیرمرد دستبند را به دست من کرد

در این سال ها به دلیل مصیبت هایی که بر سرش آمده بود، شعرش ساده و شفاف شده بود، می گفت: "رنج و مصیبت و حرمان، تنهایی و پنجره های بسته ی شعر را صیقل می دهد. شعر باید شیشه ای شفاف شود که به آسانی بتوان از پشت آن شیشه ی شفاف جهان را دید و قضاوت کرد. شاعر باید قبل از زمستان احساس سرما کند و قبل از تابستان احساس گرما کند. وقوع شکوفه ها را باید سالیان قبل از میوه شدن به یاد بیاورد. حافظه گاهی برای شاعر زندگی بخش است، و گاهی شاعر در آوار حافظه گم می شود. شاعر باید با تخیل و رویا و حسرت و حس مرگ به جنگش برود. با سلاحی که از آسمان نازل می شود.