کتاب مجسمه ماروسی

The Colossus of Maroussi
کد کتاب : 13505
مترجم :
شابک : 978-9643742850
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 271
سال انتشار شمسی : 1397
سال انتشار میلادی : 1941
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

تندیس ماروسی
The Colossus of Maroussi
کد کتاب : 13908
مترجم :
شابک : 978-6001199998
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 286
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 1941
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب مجسمه ماروسی اثر هنری میلر

کتاب مجسمه ماروسی، اثری نوشته ی هنری میلر است که نخستین بار در سال 1941 به انتشار رسید. هنری میلر پس از شنیدن شرح مسحورکننده ی زنی از مناظر یونان، تصمیم گرفت به همراه دوستش، لارنس دورل، در سال 1939 به این کشور برود و مناطق روستایی آن را کاوش کند. او در کتاب مجسمه ماروسی، ماجراجویی هایش در یونان را توصیف می کند: نوشیدن از سرچشمه های مقدس؛ پیش رفتن تا آستانه ی مرگ زیر سم گوسفندان؛ و مواجهه با شاعری یونانی به نام کاتسیمبالیس که به گفته ی میلر، «می توانست با سخنانش مردگان را به هیجان آورد». این سفرنامه ی کلاسیک و شعرگونه، نشان دهنده ی نقطه ی تحولی در زندگی میلر شد و این نویسنده بعدها از آن به عنوان اثر مورد علاقه ی خود یاد کرد.

کتاب مجسمه ماروسی


ویژگی های کتاب مجسمه ماروسی

هنری میلر از نویسندگان پرفروش آمریکا در قرن بیستم

هنری میلر
هنری ولنتاین میلر، زاده ی 26 دسامبر 1891 و درگذشته ی 7 ژوئن 1980، نویسنده ی آمریکایی بود که دوران شکوفایی خود را در پاریس گذراند.او در منهتن نیویورک، چشم به جهان گشود و پدرش، خیاط بود. خانواده اش در سال 1900 به منطقه ی بوشویک در بروکلین نقل مکان کردند. میلر پس از اتمام سال های اولیه ی تحصیل، به دبیرستانی در ویلیامزبورگ رفت. او در جوانی، فعالیت هایی در حزب سوسیالیست آمریکا داشت.میلر به شکستن قالب های ادبی متعارف شهرت داشت و در رمان هایش، شخصیت پردازی، نقدهای اجتماعی، تفکرات فلسفی و عرفان را با...
نکوداشت های کتاب مجسمه ماروسی
One of the greatest travel books of all time.
یکی از برجسته ترین سفرنامه ها در تمام اعصار.
Penguin

A seminal classic in travel literature.
یک اثر کلاسیک بنیادین در ادبیات سفر.
Barnes & Noble

قسمت هایی از کتاب مجسمه ماروسی (لذت متن)
اگر به خاطر دختری به نام بتی رایان نبود که در پاریس با من در یک خانه زندگی می کرد، هرگز به یونان نمی رفتم. شبی که جامی شراب سفید می نوشیدیم، او به سخن گفتن درباره ی تجربه هایش از پرسه زدن در جهان آغاز کرد. من همواره با توجهی شدید به سخنانش گوش می دادم، نه تنها به این سبب که تجربه های او غریب بود، بلکه به این سبب که هرگاه از پرسه زدن های خود سخن می گفت، گویی آن ها را نقاشی می کرد.

این دختر را نمی توان دقیقا داستان گو خواند، اما او گونه ای هنرمند است، زیرا هرگز کسی چون او احساس مرا، آن گونه که او در مورد یونان کرد، از فضای مکانی خاص آکنده نکرده است. بعدها دریافتم که در نزدیکی های المپ از مسیر خود منحرف شده بود و من هم به همراه او، اما در آن زمان آن جا در نظر من جایی نبود جز یونان، دنیایی از روشنایی که من هرگز خوابش را ندیده بودم و هرگز امید دیدنش را نداشتم.

نامه های او هم مجذوب کننده بود، اما به نظرم اندکی غیرواقعی می آمد. دارل شاعر است و نامه هایش شاعرانه: این نامه ها گونه ای سردرگمی در من پدید می آوردند زیرا در آن ها رویا و واقعیت، چیزهای تاریخی و اسطوره ای، به گونه ای هنرمندانه درهم آمیخته بود. بعدها دریافتم که این سردرگمی واقعی است و تنها به استعداد شاعری مربوط نمی شود. اما در آن زمان فکر می کردم که او اغراق می کند و این شیوه ی اوست برای واداشتن من به پذیرش دعوت های مکررش که بروم و با او زندگی کنم.