کتاب در پناه هیچ; کتاب در پناه هیچ

کتاب در پناه هیچ

A l"abri de rien

کد کتاب : 8332
مترجم :
شابک : 9789644083808
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 176
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 2007
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت
کتاب بی پناه; کتاب بی پناه
بی پناه
A l"abri de rien

کد کتاب : 14034
مترجم :
شابک : 978-6220100232
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 162
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2007
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

معرفی کتاب در پناه هیچ اثر اولیویه آدام

در پناه هیچ، روایت زندگی زن میانسالی است که دیگر هیچ چیز زندگی برای او جالب نیست و تلاش می کند معنای تازه ای به روزهایش بدهد. ماری، مادر دو فرزند است و مانند بسیاری از مردم طبقه متوسط فرانسه، یک زندگی معمولی، تکراری و یکنواخت را سپری می کند. برخورد با پناهندگانی که رویای رفتن به انگلیس و ساختن یک زندگی نو، آنها را سرپا نگه داشته، نگاه او را تغییر می دهد. ماری سعی می کند با آنها همگام شود و به تحقق رویایشان کمک کند اما خیلی زود با سختی های بسیاری روبه رو می شود.
اولیویه آدام
الیویه آدام، سال 1974 در حومه ی پاریس به دنیا آمد. پس از تحصیل در رشته ی مدیریت موسسات فرهنگی در دانشگاه پاریس دوفین، در زمینه ی مسائل سیاسی و فرهنگی به گروه های محلی مشاوره می داد. او در راه اندازی جایزه ی Correspondences de Manosque مشارکت کرد و سپس وارد حوزه ی نشر شد. با تأسیس انتشاراتی که نام خودش را بر آن گذاشت، بیشتر کتاب هایش را منتشر کرد. او علاوه بر داستان کوتاه و رمان، فیلمنامه نیز می نویسد و از تعدادی از آثارش اقتباس سینمایی شده است. آدام علاوه بر کتاب های بزرگسال، آثار بسیاری نیز ...
دسته بندی های کتاب در پناه هیچ
ادبیات فرانسه
ادبیات داستانی
ادبیات معاصر
دهه 2000 میلادی
قسمت هایی از کتاب در پناه هیچ (لذت متن)
به نظرم منتظرم بود. وقتی پا توی اتاقش گذاشتم، نگاهش برق زد و لبخند روشنی صورتش را پر کرد. بیرون، باد زوزه می کشید، انگار دیوارها و شیشه ها در حال شکستن بود و با صدایی شکننده روی زمین پخش می شد. آسمان تقریبا سفید بود و ترک برداشته بود، دورتر کاملا سیاه می شد، انگار شهر به دو تکه تقسیم شده بود. روی تخت نشستم، موهایش را نوازش کردم، نرم تر از ابریشم بود و لطافتی غیر واقعی داشت. پرسیدم: «می تونم پیشت بخوابم؟» سر تکان داد و به من خیره شد.