کتاب آنری پیک مرموز

The Mystery of Henri Pick
کد کتاب : 76943
مترجم :
شابک : 978-9644084157
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 375
سال انتشار شمسی : 1395
سال انتشار میلادی : 2016
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

«داوید فوئنکینوس» از نویسندگان پرفروش در ادبیات فرانسه

معرفی کتاب آنری پیک مرموز اثر داوید فوئنکینوس

کتاب «آنری پیک مرموز» رمانی نوشته «داوید فوئنکینوس» است که اولین بار در سال 2016 منتشر شد. کتابخانه ای در شهری کوچک به نام «کروزون» در منطقه «بروتانی»، دربردارنده متن هایی است که هیچ وقت انتشار نیافته اند. ویراستاری جوان به نام «دلفین دسپرو» که برای تعطیلات به شهر آمده، رمانی آنقدر جذاب را در کتابخانه می کند که باعث می شود او بخواهد آن را با خود به پاریس ببرد و در آنجا منتشر کند. کتاب به پدیده ای کم نظیر تبدیل می شود و حالا همه می خواهند درباره هویت نویسنده آن بیشتر بدانند—فردی به نام «آنری پیک» که آشپز پیتزافروشی بود و اکنون درگذشته است. برخی اعتقاد دارند تمام این ماجرا، حقه ای بیش نیست: چطور ممکن است کسی مثل او بتواند چنین شاهکاری را بیافریند؟ ژورنالیستی به نام «ژان-میشل روش» به «بروتانی» می رود تا در این مورد تحقیق کند.

کتاب آنری پیک مرموز

داوید فوئنکینوس
داوید فوئنکینوس، زاده ی ۲۸ اکتبر ۱۹۷۴ در پاریس، نویسنده ی جوان و مستعد فرانسوی است که از همان ابتدای حرفه اش، موفقیت های بسیاری کسب کرد و طبق آمار روزنامه ی فیگارو، هم اکنون یکی از پنج نویسنده ی پرفروش فرانسه است. او دانشجوی ادبیات دانشگاه سوربن بود و علاقه اش به موسیقی موجب شد که مشغول تدریس آن شود. آثارش تاکنون به سی وشش زبان ترجمه شده اند. آلبرت کوهن، نویسنده ی محبوب فوئنکینوس است و مانند او، مضمون بیشتر نوشته هایش عشق است. آثار وی سرشار از طنزپردازی است. فوئنکینوس با شوخ طبعی خاص خود، هرا...
نکوداشت های کتاب آنری پیک مرموز
A fast-paced comic mystery enriched by a deep love of books.
یک معمای طنزآمیز سریع با عشقی عمیق به کتاب ها.
Barnes & Noble

By turns farcical and moving.
اثری که هم خنده دار است و هم تکان دهنده.
Amazon Amazon

A charming literary work.
یک اثر ادبی جذاب.
Daily Mail

قسمت هایی از کتاب آنری پیک مرموز (لذت متن)
«ژان پییر گوروک» از اعلان کوچک آویزان جلوی ورودی کتابخانه اش لذت می برد. موعظه ای از «امیل چوران» که برای مردی که هرگز از «بروتانی» خارج نشده، خنده دار بود: «پاریس مکانی ایده آل برای باختن زندگی است.»

او یکی از مردانی بود که منطقه ی خود را به کشور خود ترجیح می دهند، بی آن که این حس، از آن ها ملی گرایانی دوآتشه بسازد. از ظاهرش چیز دیگری برمی آمد؛ همه ی اعضای بدنش شق و رق و خشک بود، گردن شیاردارش از رگ های متورم با رنگدانه های مایل به قرمز، بلافاصله جغرافیای فیزیکی خلق و خویی بد را در ذهن تداعی می کرد. خدا به دور. «گوروک»، انسانی عاقل و فرهیخته بود که کلمات برایش معنا و هدف داشتند. کافی بود چند دقیقه با او هم کلام می شدید تا تصور غلط اولیه از بین برود.

این مرد باعث می شد حس کنیم قادر به عقب نشینی در خود است. او بود که قفسه های انتهای کتابخانه ی شهرداری را به متون یک پناهگاه اختصاص داد. عملی که یادآور این گفته ی «خورخه لوییس بورخس» است: «برداشتن یک کتاب از کتابخانه و گذاشتن آن سر جایش، قفسه ها را خسته می کند.» «گوروک» لبخندزنان با خود فکر کرد قفسه ها امروز باید خیلی خسته باشند.