کتاب مهاجر خوشبخت

کتاب «مهاجر خوشبخت» نوشته‌ی ماریو پوزو، داستان یک خانواده‌ی مهاجر ایتالیایی است که در محله‌ی فقیرنشین هلز کیچن نیویورک زندگی می‌کنند. این رمان در سال ۱۹۶۵ منتشر شده و برخلاف آثار مافیایی معروف پوزو مثل پدرخوانده، تمرکزش بر زندگی روزمره‌ی مهاجران و چالش‌هایی است که با آن مواجه‌اند. داستان بیشتر حول شخصیت لوسیا سانتا می‌گردد، زنی که نقش مادر خانواده را دارد و تلاش می‌کند در میان فقر، تفاوت فرهنگی و شرایط سخت اجتماعی، خانواده‌اش را سر پا نگه دارد.
رمان بیشتر از زاویه دید لوسیا روایت می‌شود. او با تصمیم‌های سختی روبه‌روست، چون باید بچه‌هایش را در محیطی بزرگ کند که با فرهنگ و ارزش‌های خودش فرق دارد. فرزندانش که در آمریکا متولد یا بزرگ شده‌اند، کم‌کم از سنت‌های ایتالیایی فاصله می‌گیرند و بیشتر با سبک زندگی آمریکایی هماهنگ می‌شوند. این فاصله باعث تنش در خانواده می‌شود، چون مادر و فرزندان دیدگاه‌های متفاوتی نسبت به آینده و هویت دارند. نویسنده این تفاوت نسلی و درگیری درونی مهاجرها برای حفظ ریشه‌ها را با جزییات نشان می‌دهد.
بخش مهمی از داستان هم به محیط اطراف خانواده و روابط اجتماعی آن‌ها اختصاص دارد. محله‌ی ایتالیایی‌نشین هلز کیچن پر از آدم‌های مختلفی است که هرکدام نقش خاصی در زندگی لوسیا و خانواده‌اش دارند. روابط با همسایه‌ها، دوستان و دیگر مهاجرها بخش زیادی از فضای کتاب را تشکیل می‌دهد. همدلی، حمایت، درگیری‌ها و مشکلاتی مثل حسادت یا رقابت، بخشی از زندگی روزمره‌ی این جامعه‌ی مهاجر را می‌سازند. پوزو در این بخش‌ها از تجربه‌ی زیسته‌ی خودش استفاده کرده تا فضای واقعی و ملموسی خلق کند.
در بخشی از کتاب تمرکز روی تلاش‌های لوسیا برای حفظ خانواده و پیدا کردن ثبات در این دنیای جدید بیشتر می‌شود. موضوعاتی مثل فداکاری، جدایی، امید به آینده و حتی فساد اجتماعی در سطح محله به‌تدریج وارد داستان می‌شوند، بدون اینکه به شکل مستقیم وارد فضای جنایی شوند. در مجموع، کتاب تصویری دقیق از وضعیت مهاجران در آمریکای اوایل قرن بیستم ارائه می‌دهد.