کتاب موج

کتاب «موج» نوشته‌ی سونالی درانیایاگالا، اثری عمیقا تکان‌دهنده، صادقانه و انسانی است که خاطرات نویسنده را از یکی از فاجعه‌بارترین رویدادهای زندگی‌اش بازگو می‌کند. در دسامبر ۲۰۰۴، در جریان سونامی مهیب اقیانوس هند، درانیایاگالا تمامی اعضای خانواده‌اش را از دست داد: همسر، دو پسر خردسالش، و پدر و مادرش. این فاجعه در عرض چند دقیقه دنیای او را زیر و رو کرد و او را با اندوهی سهمگین و خلائی جبران‌ناپذیر تنها گذاشت.
در «موج»، نویسنده با نثری ساده اما پرقدرت، تجربه‌ی این فقدان ویرانگر و تلاش تدریجی‌اش برای بقا را روایت می‌کند. کتاب از لحظات پیش از وقوع سونامی آغاز می‌شود، و سپس با عبور از خاطرات، تصاویر دردناک و سکوت سنگین پس از فاجعه، به واکاوی روانی سال‌های پس از آن می‌پردازد. درانیایاگالا با شجاعتی کم‌نظیر، از خشم و انکار تا افسردگی، تنهایی، و لحظات شکننده‌ی پذیرش سخن می‌گوید. او بی‌پرده از تروما، سوگ و انزوایی می‌نویسد که زندگی‌اش را فراگرفته، و در عین حال، تصویری از انسان گرفتار در تلاش برای درک جهان پس از فروپاشی ترسیم می‌کند.
خاطرات عزیزان از دست رفته در سراسر کتاب حضوری پررنگ دارند؛ خاطراتی که گاهی تسلی‌بخش‌اند و گاهی خنجری در قلب. عشق و یاد آنان، به نیرویی برای ادامه زندگی بدل می‌شود، و در دل تاریکی، روزنه‌هایی از امید و بازسازی پدید می‌آیند. این کتاب درباره‌ی درد است، اما نه صرفا به قصد اندوه‌بار کردن؛ بلکه برای نشان دادن اینکه چگونه حتی پس از بزرگ‌ترین و غیرقابل‌تحمل‌ترین فقدان‌ها، زندگی می‌تواند-هرچند به شکلی دیگر-ادامه پیدا کند. «موج» اثری است در ستایش خاطره، عشق، و مقاومت روح انسان در برابر نابودی. این کتاب، که بیش از آن‌که صرفا روایت یک رنج فردی باشد، بازتابی از رنج مشترک انسانی در برابر طبیعت و تقدیر است، خواننده را به تأملی عمیق درباره‌ی فقدان، معنای زندگی، و ظرفیت انسان برای زنده ماندن با خاطرات، و نه فراموشی، دعوت می‌کند.