1. خانه
  2. /
  3. کتاب بامداد خمار (شومیز)

کتاب بامداد خمار (شومیز)

2 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
3.12 از 21 رأی

کتاب بامداد خمار (شومیز)

Drunkard Morning
انتشارات: البرز
٪5
529000
502550
1.54 از 5 رأی

کتاب بامداد خمار (جلد سخت)

Drunkard Morning
انتشارات: البرز
٪5
629000
597550
معرفی کتاب بامداد خمار (شومیز)
از رنج پایداری که به بامداد خمار تشبیه شده است، فتانه حاج سید جوادی با نام هنری پروین، داستانی به عمل آورده که تا کنون بیش از پنجاه بار تجدید چاپ شده و به زبان های ایتالیایی، یونانی و آلمانی بازگردانی شده است. سودابه دختر جوان و سرکشی است که در آستانه ی تصمیمی سرنوشت ساز برای زندگی اش قرار دارد. روحیه ی متلاطم و احساساتی او سبب شده تا پدر و مادرش نگران تصمیم گیری زودهنگام و عجولانه اش باشند؛ علی الخصوص که سودابه، آیینه ی تمام نمای عمه اش محبوبه است و محبوبه نیز روزگاری با یک تصمیم آتشین، هستی خود را زیر و زبر کرد. حالا محبوبه آهی سرد روانه ی قاب خاک خورده ی آن عشق دیرین می کند تا گرد و غبار نسیان از آن بلند شده و سودابه بتواند جزییات عشق سودا زده ی او را با چاشنی حسرت و سرخوردگی ببیند.
محبوبه، پری روییست سرکش از خانواده ای اعیانی در نخستین سال های سلطنت رضا شاه پهلوی که شیطنت و سر به هوایی اش او را در دام عشق رحیم، شاگرد نجاری با روحیه ی یاغی گرفتار می سازد. خوی آزاد و وحشی رحیم، محبوبه را که در تمام زندگی اش با مردان اشرافی و خشک رفتار، سر و کار داشته به خود جذب می کند و دخترک چنان شیفته ی کشف تازه ی خود در ماورای زندگی اعیانی می شود که چشمانش را بر تمام اختلافات طبقاتی و رفتارهایی که نشانگر ضعف فرهنگی و اجتماعی رحیم و خانواده ی اوست می بندد. این چشم پوشی و سهل انگاری، بلایی جانسوز می شود که عشق و جوانی محبوبه را خاکستر ساخته و او را در ورطه ی گرفتاری ها و بدبختی ها غرق می کند. ماجرای این عشق آتشین و نبردهای محبوبه برای فرار از حلقه ی سوزان آن، داستانیست عبرت آموز برای دختران جوانی که سرخوش و بی احتیاط تصمیم به سقوط آزاد در دره ی عشقی ناشناخته می گیرند.
درباره فتانه حاج سیدجوادی
درباره فتانه حاج سیدجوادی
فتانه حاج سیدجوادی (زادهٔ ۱۳۲۴ در کازرون) رمان‌نویس ایرانی است. رمان پرفروش او، بامداد خمار بیش از 50 بار در ایران تجدید چاپ شد.
بامداد خمار یکی از پرفروش‌ترین رمان‌های معاصر ایران است و به همین دلیل از ادبیات عامه‌پسند می‌باشد. این رمان با بحث‌های داغ و نقدهای بسیار روبه‌رو شد. از معروف‌ترین موافقان این رمان می‌توان به نجف دریابندری اشاره کرد که مطلبی در دفاع از بامداد خمار نوشت. مطلب با واکنش تند هوشنگ گلشیری در رد نظر نجف دریابندری و بی‌مایه خواندن رمان در ماهنامه آدینه پاسخ داده شد. برخی دیگر از موافقان بامداد خمار، آن را برای مقولهٔ روابط میان زنان و مردان جوان مفید دانسته یا درس عبرتی دانستند برای جوانان بی‌تجربه. مخالفان، آن را دفاع از اصالت و شرافت طبقات بالادست جامعه و تحقیر فرودستان دانستند.
قسمت هایی از کتاب بامداد خمار (شومیز)

دلم می خواست او را می دیدم که روی چوبها خم شده و به کار مشغول است. ولی همه جا ساکت بود. از پیچ کوچه پیچیدم. دو قدم جلوتر که رفتم، یکه خوردم. «سلام خانم کوچولو.» از روی مشتی الوار که در عقب مغازه چیده بودند پایین پرید. با همان شلوار دبیت مشکی و پیراهن سفید بلند که تا زانویش می رسید ... دوباره گفت: «سلام عرض کردیم ها!» بی اختیار به دو طرف خود نگاه کردم. هیچ کس نبود. «علیک سلام. شما ظهرها تعطیل نمی کنید؟» «وقتی منتظر باشم نه.» «مگر منتظر بودید؟» «بله.» «منتظر کی؟» «منتظر شما.» باز قلبم فرو ریخت. باز دل در سینه ام به تقلا افتاد. خدا را شکر که پیچه داشتم و او صورت مرا که شله گلی شده بود نمی دید ... با این همه باز با صدای آهسته پرسیدم: «کاری با من داشتید؟» «مگر شما نبودید که قاب می خواستید؟ خوب، برایتان ساخته ام دیگر.» از روی میز یک قاب کوچک برداشت و به طرف من دراز کرد ... گفتم: «ولی من که اندازه نداده بودم.» «خوب، شما یک چیزی خواستید، ما هم یک چیزی ساختیم دیگر. اگر باب طبع نیست، بیندازید زیر پایتان خردش کنید. یکی دیگر می سازم. بیشتر از یک هفته است که ظهرها اینجا منتظر می نشینم.» دو قدم دیگر برداشت و قاب را به سویم دراز کرد ... از حرکت او بوی چوب در اطراف پراکنده می شد و من تا آن زمان نمی دانستم چوب چه بوی خوشی دارد ... وای مگر می شد بوی چوب این همه مستی آفرین باشد؟ ... اختیار زبانم از دستم در رفته بود. گفتم: «شما که ظهرها خانه نمی روید زنتان ناراحت نمی شود؟» «من زن ندارم.» «کسی را هم نشان کرده ندارید؟» «چرا.» باز دلم فرو ریخت حالا راضی شدی دختر؟ این مرد دارد زن می گیرد و آن وقت تو، دختر بصیرالملک، این طور خودت را سکه یک پول کرده ای. باز زبان بی اختیارم گفت: «خوب به سلامتی، کی هست؟» توی دلم به خود گفتم آخر به تو چه دختر. دختر فلان الدوله، به تو چه مربوط که نامزد شاگرد نجار محله کی هست؟ گفت: «نوه خاله مادرم.» ... پرسیدم: «چقدر تقدیم کنم؟» «بابت چه؟» «بابت قاب» با غروری زخم خورده به طوری که جای بحثی باقی نمی گذاشت گفت: «ما آن قدرها هم نالوطی نیستیم.» «آخه» «آخه ندارد. ناسلامتی ما کاسب محل هستیم.» دو قطعه کوچک چوب از روی میز برداشت و گفت: «دو تا تکه چوب این قدری هم قابلی دارد که شما حرف پولش را می زنید؟ یادگار ما باشد قبولش کنید.» ... بی اراده دستم بالا رفت و پیچه را بالا زدم و به چشمهایش خیره شدم.

مقالات مرتبط با کتاب بامداد خمار (شومیز)
5 دلیل برای خواندن رمان‌های عاشقانه‌‌ و تأثیر آن بر زندگی
5 دلیل برای خواندن رمان‌های عاشقانه‌‌ و تأثیر آن بر زندگی
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب بامداد خمار (شومیز)"
58 نظر تا این لحظه ثبت شده است
- بامداد خمار (شومیز)

توی ادببات ایران این یه رمان معمولی به حساب میاد قطعا ارزش خریدن و خوندن برای یکبار رو داره اما اینکه بگیم با یه شاهکار طرفیم خیر....

1404/09/20 | توسطمحمدرضا کمالی
1
| |

چرا یک کتاب ۴۳۹ صفحه است یکی ۴۴۸ صفحه؟چه فرقی دارن؟

1404/09/19 | توسطکاربر سایت
0
| |

من هم بامداد خمار رو خوندم هم شب سراب باید حتما دو کتاب باهم خونده بشن

1404/09/15 | توسطکاربر سایت
0
| |

شش سال در میان زنان نیمه وحشی آمازون رو بهتون پیشنهاد میکنم.بسیار عالی و جذاب.امیدوارم از خوندنش لذت ببرید.

1404/09/14 | توسطحاج محمد موسوی
0
| |

تا آخرین شلیک نمی‌توان کتاب را کنار بگذاری.

1404/09/14 | توسطحاج محمد موسوی
1
| |
پاسخ ها

با سلام و ادب.بر شما فرهیختگان گرامی.تقاظا دارم کتاب بامداد خمار را حتما مطالعه بفرمایید.چنان جذبش میشوی ک ساعت ب التماس نگاهت مشتاق است

1404/09/14|توسطحاج محمد موسوی
1
|

کسانی که می‌گویند کتاب شب سراب نیز باید خوانده شود با واژه سرقت ادبی آشنایی ندارند

1404/08/27 | توسطکاربر سایت
12
| |

پاسخم به تمام دوستانی است که این رمان را عوام پسندانه می‌دانند و از چاپ‌های بالای آن تعجب کرده اند... این دوره برای سینمای ایران ( و سریال‌های ایرانی ) دوران آثار فمینیستی است و هر کتابی هم که حاوی این مضامین باشد از آن اقتباس می‌کنند و این خود باعث می‌شود مردم به سراغ منبع اصلی - کتاب - بروند. نگاهی به سینمای این نیم دهه‌ی اخیر ما بیاندازید ، همه دارای مضمون مشابه مردان مستبد و زورگو و پست و زنان مظلوم و آسیب پذیرند... به هر حال یا از این سمت بام باید بیفتیم یا از آن سمت !

1404/08/18 | توسطبابک . ه
4
| |
پاسخ ها

شما یا کتاب رو نخوندی یا اصلا نمیدونی فمینیسم چیه!

1404/09/03|توسطکاربر سایت
5
|

کاربر سایت ! من منتظر بودم شما تشریف بیارید و معنی فمینیسم را برای من توضیح بدهی ( فقط لطفا معنای لغوی آن را بازگو نکنید ! آن چیزی که امروز در عمل وجود دارد را بفرمائید ، چون از فمینیسم ویرجینیا وولف تا فمینیسم سیمون دوبووار ، خیلی تفاوت وجود دارد ) اما در این مورد که این کتاب را نخوانده ام شک نکنید ، چون آنقدر شاهکار در تاریخ ادبیات هست که نخواهم وقتم را برای این کتاب‌ها هدر بدهم. اما قسمت هایی از سریال را تماشا کرده ام و همان کافی بود !

1404/09/05|توسطبابک . ه
2
|

بسیار داستان سطح پایین و عوام پسندی است

1404/08/15 | توسطمحمدمیرشجاعی
4
| |
پاسخ ها

میدونید که عوام با عامه فرق داره دیگه؟

1404/08/18|توسطیکتا یاری
4
|

دوباره کی این کتاب موجود میشه؟

1404/08/02 | توسطکاربر سایت
2
| |

کناب خوبی بود ولی باید شب سراب هم خونده بشه.

1404/06/22 | توسطMahboobeeh Dehghan
2
| |

من این قدیمیش دارم چاپ 61 . این چاپ بااین چاپ فرقی میکن

1404/05/18 | توسطکاربر سایت
1
| |

کتاب بامداد خمار بسیار زیباست و قابل تامل و شب سراب هم در جواب این کتاب نوشته شده و بسیار زیباست

1404/03/21 | توسطمحمد امین شیران
3
| |

شوخیه دیگه؟ این کتاب رو در لیست برترین آثار ایرانی قرار دادید؟! خوب کتاب‌های فهیمه رحیمی رو میزاشتید دیگه

1404/03/05 | توسطمسعود
3
| |
پاسخ ها

لطفا با مقایسه کتابهای فوق العاده مضحک و مبتذل فهیمه رحیمی با این کتاب، به آن توهین نکنید.. انصاف هم بد چیزی نیست.

1404/08/11|توسطاکبر محبوب
5
|

آخه کجای این کتاب خوبه، همش توهین وتحقیرطبقات پایین بوده، پولداراهم خوب وحسابی،

1404/01/29 | توسطکاربر سایت
8
| |

فوق العاده بود .نویسنده چنان توصیفات زیبایی به کار برده که انگار شما ام گوشه ای در دنیای کتاب هستید و همه چیز رو به چشم می‌بینید .درس‌های خوبیم داخل کتاب پنهان بود .به نظرم هرکس حداقل یک بار باید بخونش

1403/10/16 | توسطزهرا ساقی نوش
13
| |

۴۳۹ صفحه هست .لطفا تصحیح کنید

1403/10/13 | توسطکاربر سایت
2
| |

بسیار از فضاسازی این کتاب لذت بردم . اینکه واقعا نویسنده شما رو به دنیای قدیمی می‌بره و نشون میده که زندگی اشراف در مقایسه با افرادی از طبقه متوسط جامعه چه تفاوتی رو در اون زمان داشته

1403/09/17 | توسطستایش حسینی
8
| |

دوستان اگر کسی کتابی در همین سبک و سیاق خونده ممنون میشم به اطلاع بنده برسونه.

1403/08/16 | توسطماریا هوشیار
2
| |
پاسخ ها

کتاب یاقوت سبز رمانی در همین مایه است

1403/08/27|توسطکاربر سایت
1
|

کتاب یاقوت سبز رمانی در همین مایه است

1403/08/27|توسطکاربر سایت
1
|

عالی بود ده‌ها بار خوندم

1403/04/11 | توسطکاربر سایت
10
| |

کتاب خوبی در زمان خودش بی نظیر بود واینکه حتما باید شب سراب خوند داستان رحیم شاید نفرت ار رحیم کم شه،واینکه حتی،برای نسل بچه‌های این دوره که بخونن برای ازدواجشون خوبه،نه رحیم بد بود نه محبوبه فاصله فرهنگی و اقتصادی بود

1403/04/10 | توسطکاربر سایت
13
| |