1. خانه
  2. /
  3. کتاب گابریلا گل میخک و دارچین

کتاب گابریلا گل میخک و دارچین

نویسنده: خورخه آمادو
4.1 از 1 رأی

کتاب گابریلا گل میخک و دارچین

برنده جایزه جابوتی سال 1959
Gabriela, Clove and Cinnamon
انتشارات: روزگار
٪15
420000
357000
معرفی کتاب گابریلا گل میخک و دارچین
رمان «گابریلا، میخک و دارچین» (۱۹۵۸) نوشته‌ی خورخه آمادو، از برجسته‌ترین آثار ادبیات مدرن برزیل است که با نثری پرشور و روایتی آمیخته از طنز، عشق و سیاست، تصویری زنده از جامعه‌ای در آستانه‌ی دگرگونی ترسیم می‌کند. آمادو، نویسنده‌ی پرآوازه‌ی برزیلی، این اثر را در بستر تاریخی دهه‌ی ۱۹۲۰ و در شهر ساحلی ایلهوس نمادی از برزیل دوران رونق کاکائو خلق می‌کند تا از خلال روابط انسانی، ساختار قدرت و کشمکش میان سنت و مدرنیته را به نمایش بگذارد. رمان، همچون دیگر آثار آمادو، به بازتاب پیچیدگی‌های فرهنگی، نژادی و طبقاتی کشورش می‌پردازد و با بیانی شاعرانه و در عین حال طنزآمیز، مفاهیم آزادی، عشق و تحول اجتماعی را در هم می‌تند. در مرکز روایت، دو چهره‌ی متضاد قرار دارند: نجیب سعد، مردی لبنانی‌تبار و صاحب باری محبوب، که نماینده‌ی عقلانیت و میل به نظم است، و گابریلا، زنی خاکی، سرزنده و رها از قیدهای اجتماعی، که با زیبایی و سادگی‌اش، نه تنها زندگی نجیب بلکه تعادل اجتماعی ایلهوس را نیز بر هم می‌زند. گابریلا آشپز اوست، سپس معشوقه‌اش می‌شود، و با حضورش، انرژی غریزی و آزاد طبیعت را به متن زندگی شهری می‌آورد. تلاش نجیب برای «متمدن» کردن او از طریق ازدواج، به نقطه‌ی محوری داستان بدل می‌شود، جایی که تنش میان غریزه و قرارداد اجتماعی، عشق و انضباط، به نمایش گذاشته می‌شود. آمادو از طریق این رابطه، تضاد میان میل طبیعی انسان و محدودیت‌های اخلاقی جامعه‌ی سنتی را برملا می‌کند و ناتوانی گابریلا در انطباق با عرف، استعاره‌ای از روح ناآرام و آزادی‌خواه ملت برزیل است. نثر آمادو در این رمان، زبانی موسیقایی و تغزلی دارد که با ریتم زندگی در باهیا، رنگ‌های بومی و اصطلاحات محلی درآمیخته است. او شهر خیالی ایلهوس را به نمونه‌ای از برزیل در حال گذار بدل می‌کند: جایی که قدرت مالکان کاکائو، اربابان زمین و سنت‌های مردسالارانه در برابر نیروهای نوین تجارت، سیاست و آزادی جنسی در حال فروپاشی است. در چنین فضایی، گابریلا نماد طبیعت و شهوت زندگی است، در حالی که جامعه پیرامونش در تلاش است میان قید و رهایی، سنت و مدرنیته، تعادل یابد. رمان از سطح یک داستان عاشقانه فراتر می‌رود و به اثری سیاسی و اجتماعی تبدیل می‌شود؛ اثری که بدون شعار، با طنزی ملایم و لحنی گاه طعنه‌آمیز، مبارزه‌ی برزیل برای تعریف هویت خود را بازمی‌تاباند. عنوان اثر میخک و دارچین استعاره‌ای از همین درهم‌تنیدگی است: ترکیبی از شیرینی و تندی، از زمین و آتش، از معصومیت و شور، که در وجود گابریلا و در ذات ملت برزیل تبلور می‌یابد. آمادو در پس روایت پرشور خود، نقدی از ریاکاری طبقاتی، محدودیت‌های جنسیتی و ساختارهای کهنه‌ی قدرت ارائه می‌دهد، بی‌آنکه از زیبایی و لذت زندگی چشم بپوشد.
«گابریلا، میخک و دارچین» با انتشار ترجمه‌ی انگلیسی در سال ۱۹۶۲، شهرت جهانی آمادو را تثبیت کرد و به‌سرعت به یکی از محبوب‌ترین آثار او بدل شد. اقتباس‌های سینمایی و تلویزیونی بعدی در برزیل، این رمان را بیش از پیش در حافظه‌ی فرهنگی ملت ثبت کردند. در نهایت، آمادو در قالب این داستان پر از رنگ، عطر و موسیقی، تأملی ماندگار درباره‌ی آزادی عشق، اصالت زندگی و مقاومت در برابر سلطه‌ی عرف ارائه می‌دهد؛ روایتی که هنوز، با وجود گذر زمان، سرزندگی و شهوت زندگی در آن همچون نخستین روز انتشارش می‌درخشد.
درباره خورخه آمادو
درباره خورخه آمادو
خورخه لیال آمادو دِ فاریا (Jorge Leal Amado de Faria) (زادهٔ ۱۰ اوت ۱۹۱۲ در ایتابونا، باهیا، برزیل – درگذشتهٔ ۶ اوت ۲۰۰۱ در سالوادور، باهیا، برزیل) رمان‌نویس برزیلی است که بیشتر به خاطر نوشتن آثاری در شرح زندگی مردم زادگاهش، استان باهیای برزیل، مشهور است. آمادو، در شهر باهیا در شمال شرق برزیل، متولد شد؛ شهری که با فرهنگ، موسیقی و اعتقادات مذهبی‌اش تأثیری عمیق بر بردگان آفریقایی ساکن کشورش داشت. او در کتاب‌هایش این میراث آفریقایی برزیلی را ثبت کرده و به ترکیب نژادهایی که هویت مردم‌شناسانهٔ کشورش را تعیین می‌کنند به عنوان عاملی مثبت، توجه کرده‌است.
آمادو، نخستین رمانش را سال ۱۹۳۱ نوشت؛ اما تا پایان این دهه، داستان‌های کوتاهش در فرانسه منتشر می‌شد. این موفقیت او در کشورهای دیگر بخشی به دلیل توانایی سیاسی اوست. او کمونیست بود و این مسئله کمک می‌کرد تا آثارش در اتحاد جماهیر شوروی منتشر شود و به دیگر کشورهای پشت پردهٔ آهنین راه یابد. اما همین عقاید سیاسی موجب شد تا در سال ۱۹۴۷ از کشورش تبعید شود. او به عنوان نمایندهٔ مجلس انتخاب شده بود و حزب کمونیست برزیل را پشت سرش داشت، با این حال، مجبور شد پنج سال در پاریس و چکسلواکی زندگی کند. او از این فرصت استفاده کرد و همراه همسرش با چهره‌های برجستهٔ منتقدی چون پابلو پیکاسو، ژان پل سارتر و سیمون دوبوار ارتباط برقرار کرد. به همین دلیل کتاب‌های اولیهٔ او بیشتر بر بی‌عدالتی اجتماعی تکیه دارد و از دیدگاه‌های سیاسی او تأثیر گرفت است او نخستین کتاب برزیلی را که شخصیت اصلی آن یک سیاهپوست بود، در دههٔ ۱۹۳۰ نوشت و پس از آن فرودستان اجتماعی را در کتاب‌هایش زنده کرد.
در دههٔ ۱۹۵۰ پس از این که دنیا از جنایت‌های ژوزف استالین رهبر شوروی آگاه شد، او از کمونیسم دست برداشت و مسیری جدید در نویسندگی در پیش گرفت و به جای توجه به ایدئولوژی بیشتر نگاه طنزآمیز را در پیش گرفت.
مقالات مرتبط با کتاب گابریلا گل میخک و دارچین
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب گابریلا گل میخک و دارچین"
3 نظر تا این لحظه ثبت شده است

سلام عزیزم ممنون از لطفتون لیی

1401/10/23 | توسطکاربر سایت
0
|

کتابی که بعد از خواندنش تا مدتها درگیر آن بودم . آشفتگی که این کتاب به من داد نتیجه‌ی آشفتگی جامعه ای است که از سنت به مدرنیته کوچ میکند بازتابی واقعی از زندگی مردمی که همه چیز را با هم میخواهند هم خدا و هم خرما

1401/07/03 | توسطImfarza
2
|

کتاب گابریلا،.... از دو داستان اصلی شکل گرفته است که به موازات هم پیش می‌رود. ماجرای نجیب کافه‌دار و عشق او و داستان دیگر که به موضوعات سیاسی و گزارش توسعه و پیشرفت شهر و رقابت‌های نامزدها برای انتخابات شهرداری می‌پردازد. اما برخلاف دیگر آثار نویسندگان مطرح آمریکای لاتین این کتاب به حد کافی قوی و جاندار نیست.

1401/07/03 | توسطImfarza
0
|