کتاب «در آغوش دریا» رمانی نوشته ی «روتا سپتیس» است که نخستین بار در سال 2016 انتشار یافت. جنگ جهانی دوم در آستانه ی به پایان رسیدن در «پروس شرقی» است و هزاران پناهجو، که بسیاری از آن ها چیزهایی برای پنهان کردن دارند، در تلاش هستند تا دوباره آزادی را تجربه کنند. در میان آن ها، «جوانا»، «امیلیا» و «فلوریان» حضور دارند که سرنوشتشان در مسیر رسیدن به یک کشتی، به هم گره می خورد. این سه نفر که شرایط آن ها را مجبور به همبستگی با یکدیگر کرده، باید تمام قدرت و شجاعت خود را به کار ببندند تا قدم به قدم، به امنیت نزدیک تر شوند. اما درست وقتی به نظر می رسد آزادی از راه رسیده، تراژدی رقم می خورد. نه کشور، نه فرهنگ و نه جایگاه دیگر اهمیتی ندارد چرا که همه ی ده هزار نفر حاضر در کشتی اکنون باید برای یک چیز بجنگند: بقا.
کتاب در آغوش دریا
روتا سپتیز (Ruta Sepetys)، لیتوانیایی است و اکنون در آمریکا زندگی میکند. نام خانوادگیاش در لیتوانی، شپتیس خوانده میشود. اگر چه بعد از سالها شنیدن تلفظ سپتیس خودش هم هنگام حرف زدن، همین تلفظ را به کار میبرد. سپتیس معتقد است که از قربانیان بالتیک، به عنوان کشورهای کوچکی در میان دست و پای ابرقدرتها، آنقدر که باید نامی در تاریخ نمانده است. او در کتابهایش میکوشد داستان این افراد را روایت کند.
در وانمود کردن، ماهر شدم؛ آنقدر ماهر که پس از مدتی مرز میان حقیقت و داستان برایم محو شد. و گاهی اوقات، وقتی در وانمود کردن خیلی خوب عمل می کردم، حتی خودم را فریب می دادم.
انسان ها به چه چیزی تبدیل شده بودند؟ آیا جنگ ما را شرور کرده بود یا فقط شرارتی را که قبلا در ما کمین داشت، بیدار کرده بود؟
چقدر احمقانه که باور کنیم قوی تر از دریا یا آسمان هستیم.