رمان «آوارگیها» نوشتهی بروس هالیسنگر در بستری خیالی اما واقعگرایانه روایت میشود که در آن، ایالات متحده با طوفانی بیسابقه به نام «لونا» روبهرو میشود. این طوفان از لحاظ شدت و گسترهی ویرانی، از هر فاجعهای که پیشتر در این کشور رخ داده فراتر میرود و میلیونها نفر را وادار به ترک خانههایشان میکند. داستان حول محور کسانی که مجبور میشوند در کمپهای فدرال زندگی کنند، بدون آنکه مرزهای کشور را ترک کرده باشند. شخصیت اصلی داستان، دافنه لارسون، زنی از طبقهی متوسطروبهبالای میامی است که زندگیاش با همسرش، یک جراح موفق، و فرزندانش در خانهای لوکس در جریان است. پس از طوفان، تمام داراییهای این خانواده از بین میرود و دافنه همراه فرزندانش به یکی از کمپهای اضطراری در ایالت دیگری منتقل میشود. شوک ناشی از این جابهجایی ناگهانی، نقطهی آغاز تجربهی زیست در فضای پرتنش، کممنبع و کنترلشدهی اردوگاهی است که هزاران نفر با گذشتههای بسیار متفاوت در آن اسکان یافتهاند. ساختار روایت، چندصدایی است و شامل دیدگاههای متنوع شخصیتها، اسناد ساختگی، گزارشهای خبری و یادداشتهای شخصی میشود. این تنوع روایی به تصویرسازی فضای اجتماعی پس از بحران کمک میکند. علاوه بر خط اصلی داستان که مربوط به دافنه و خانوادهاش است، کتاب به موضوعات گستردهتری از جمله نحوهی مداخلهی نهادهای دولتی، تفاوتهای نژادی و اقتصادی، و شکلگیری روابط قدرت در وضعیت اضطراری میپردازد. کتاب همچنین تصویری از شکنندگی ساختارهای اجتماعی و اقتصادی ارائه میدهد. آنچه در آغاز به عنوان بحران اقلیمی مطرح میشود، بهتدریج جای خود را به بررسی پیامدهای انسانی و اجتماعی فاجعه میدهد. مسائلی مثل امتیاز طبقاتی، ناپایداری امنیت مالی، و چگونگی کنار آمدن افراد با از دست دادن کنترل، از عناصر اصلی روایت هستند. در واقع این رمان تلاش میکند تأثیر یک فاجعهی طبیعی را در مقیاسی وسیعتر از فقط «بقا» بررسی کند.