نگاهی آرام در سکوت
در دل تاریکیهای دانشگاه، پشت دیوارهایی که حتی کوئوت از آن عبور نمیکند، دختری زندگی میکند که با واژهها سخن نمیگوید… بلکه با چیزها.
اوری، نجیبترین صدای خاموش این جهان است. و این کتاب، روزمرگی نیست؛ قطعهایست شاعرانه از ذهن کسی که در شکافهای این دنیا خانه دارد.
“نگاهی آرام در سکوت” کتابیست که نمیخواهد داستان بگوید، نمیخواهد قهرمانی بسازد یا گرهگشایی کند.
بلکه دعوتیست به بودن، دیدن، لمس کردن.
و شاید-فقط شاید-درک کردن آنچه همیشه در سکوت از کنارمان گذشته است.
برای آنها که نام باد را خواندهاند، این کتاب پر از پژواک آشنای جادوییست که واژه ندارد، اما در هر سطر نفس میکشد.
راه باریک میان آرزوها
در جهان پرآوازهی شاهکش، جایی میان آرزوهای گمشده و لحظههایی که سرنوشت را با لبخندی مرموز رقم میزنند، مردی ایستاده است با لباسی شاد، صدایی گرم… و قلبی پر از راز.
باست، دلقکی که چندان هم دلقک نیست، جادوگری که از جادویی دیگر سخن میگوید، در این کتاب فرصتی یافته تا خودش را بینقاب نشان دهد.
“راه باریک میان آرزوها”، نه افسانه است، نه ماجرا…
بلکه روزیست کوتاه، پر از مکث، طنز، و نگاهی دیگر به قدرت، اخلاق و انتخاب.
پاتریک راتفوس در این داستان کوچک، بار دیگر نشان میدهد که گاهی حقیقت، پشت شوخیها پنهان است…
و گاهی خنده، جدیترین زبان دنیاست.