کتاب «بنیاد آموزۀ فراگیر دانش» با عنوان اصلی Wissenschaftslehre اثر یوهان گوتلیب فیشته، یکی از مهمترین آثار فلسفی ایدالیسم آلمانی است. این کتاب که در سال 1794/1795 منتشر شد، نظام فلسفه استعلایی فیشته را با تکیه بر ایدههای امانوئل کانت مطرح میسازد. هدف فیشته در این کتاب ایجاد یک نظام فلسفی جامع مبتنی بر یک اصل واحد و بدیهی است، چیزی که کانت رویای آن را در سر میپروراند. هسته اصلی فلسفه فیشته، مفهوم «من» (یا خود) است. او معتقد است که «من» نقطه شروع تمام تحقیقات فلسفی است. «من» هم سوژه و هم ابژه خودآگاهی است، یعنی از خود به عنوان یک فاعل فعال آگاه است. فیشته سپس مفهوم «جز-من» (یا جهان بیرون) را به عنوان همتای ضروری «من» معرفی میکند. تعامل بین «من» و «جز-من» اساس روش دیالکتیکی فیشته است. این فرآیند شامل قرار دادن «من»، مواجهه با مقاومت «جز من» برای تبدیل شدن به «من» و سپس سنتز این تضاد برای دستیابی به سطوح بالاتری از خودآگاهی و دانش است. این سیستم در صدد است تا عقل نظری و عقل عملی را وحدت بخشد. فیشته استدلال میکند که دانش نظری (درک جهان) و دانش عملی (عمل در جهان) به هم پیوستهاند و از یک اصل اساسی، یعنی خودآگاهی «من»، سرچشمه میگیرند. این وحدت منعکسکننده ماهیت فعال «من» است که هم نظرورز و هم فاعل عملی است. فیشته بر این باور است که «من» ذاتا آزاد و مستقل است. این خودمختاری اساس عمل اخلاقی را تشکیل میدهد، زیرا انسان ها مسئول اعمال خود و تحقق وظایف اخلاقی خود هستند. در نتیجه کتاب «بنیاد آموزۀ فراگیر دانش» کتابی هم در عقل عملی و هم در عقل نظری است. او همچنین نظام خود را بنیادی برای همۀ علوم معرفی میکند، از علوم طبیعی تا علوم انسانی. در واقع نظام دانش فیشته، چارچوبی را ایجاد میکند که ذیل آن علوم مختلف میتوانند تعین مفهومی یابند. در پایان، هر چند کانت ایدههای فیشته را نپذیرفت، با این حال ایدۀ وحدت بخشی او و همچنین روش دیالکتیکی او تأثیرات بسزایی در فلاسفۀ پس از خودش، به ویژه هگل گذاشت. خواندن این کتاب برای علاقهمندان به فلسفه، به خصوص ایدالیسم آلمانی، ضروری است.
کتاب بنیاد آموزه فراگیر دانش