در جهانی که پلیس از قدرت تلهپاتی برخوردار است و میتواند نیتهای مجرمانه را پیش از وقوع جرم بخواند، چگونه میتوان از مجازات قتل فرار کرد؟ این پرسش تکاندهنده، سنگ بنای رمان ماندگار «مرد تخریب شده» اثر آلفرد بستر است؛ شاهکاری که به عنوان نخستین برندهی جایزهی معتبر هوگو در سال ۱۹۵۳، جایگاه خود را در تاریخ ادبیات علمی-تخیلی تثبیت کرد. این اثر با گذشت دههها همچنان تازگی و قدرت فکری خود را حفظ کرده است. داستان در قرن بیستوچهارم و در جامعهای جریان دارد که در آن افراد دارای توانایی ذهنخوانی یا «اسپرها»، ابزار اصلی حفظ نظم اجتماعی هستند. در چنین دنیایی، ارتکاب قتل تقریبا غیرممکن به نظر میرسد. با این حال، بن ریچ، میلیاردر بانفوذ و رئیس یک امپراتوری تجاری عظیم که در منظومه شمسی گسترده شده، مصمم است تا رقیب خود را از میان بردارد. چالش اصلی او نه پنهان کردن هویت، بلکه اجرای نقشهای ماهرانه برای ارتکاب جنایتی بینقص در برابر دیدگان ذهنخوان پلیس است؛ کاری که هم جسارت میخواهد و هم حیلهگری فراوان. برخلاف داستانهای پلیسی کلاسیک، «مرد تخریب شده» یک روایت کارآگاهی معکوس است که در آن هویت قاتل از ابتدا مشخص است. در برابر بن ریچ، لینکلن پاول، کمیسر پلیس و یکی از برجستهترین اسپرها، قرار دارد که با تواناییهای فوقالعادهاش وارد یک بازی پیچیده و روانشناختی از تعقیب و گریز ذهنی میشود. نتیجه، داستانی پرکشش است که با ترکیب استادانه ژانر پلیسی-جنایی و علمی-تخیلی، به کاوش در مضامینی چون قدرت، فساد، روان انسان و آزادی فردی میپردازد. آلفرد بستر با نثری پر تعلیق که الهامبخش نویسندگان بزرگی چون ویلیام گیبسون و رابرت سیلوربرگ شد، مرزهای این ژانر را جابجا کرد. رمان در لایههای دیگر خود، تحت تأثیر روانشناسی فرویدی، به ماهیت دوگانه بشریت و نبرد میان انگیزههای نیک و شرورانه میپردازد. در نهایت، «مرد تخریب شده» خواننده را با این پرسش تنها میگذارد: آیا در جهانی که هیچ فکری پنهان نمیماند، آزادی و مسئولیت فردی همچنان معنایی خواهد داشت؟ این اثر کاوشی عمیق در روان انسان و جامعهای است که در آن شفافیت به بهای از دست رفتن حریم خصوصی تمام شده است.
درباره آلفرد بستر
آلفرد بستر (1913-1987) داستان نویس امریکایی است که به دلیل داستانهای علمی-تخیلیاش شهرت دارد.