«دنیای تبهکاران باید محو شود.» (وارلام شالاموف) قصههای کولیما به شاخههای درخت تناوری میماند که در قالب جسمی واحد، تکتک شاخههایش در زیر ذرهبین مشاهده میشود: زندگی و پایداری حیرتانگیز و طولانی مردی که حتی درختان تنومند در سازگاری با جو و طبیعت خشن دنیایش ناتواناند. در جلد پنجم از قصهها کولیما، شالاموف میکوشد مخاطب را از نزدیک با دنیای خشن و منفور تبهکاران و ریشهها، ذات و جوهر، و روند شکلگیری آن آشنا کند. او در روایت جایگاه زن در دنیای تبهکاران هم بسیار دقیق و تیزبین است و تأکید دارد که در میان این گروه، زنان جز ابزاری جنسی بیش نیستند و حق هیچگونه انتخابی ندارند. دنیای تبهکاران دنیایی است بسیار فعال و همواره در کمین ما.