کتاب طلوع روز چهارم

Tolou-e Rouz-e Chaharom
کد کتاب : 17266
شابک : 978-6222080310
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 314
سال انتشار شمسی : 1397
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

معرفی کتاب طلوع روز چهارم اثر فاطمه سلیمانی ازندریانی

"طلوع روز چهارم" کتابی است به قلم یکی از نویسندگان جوان و خوش ذوق این روزها به نام "فاطمه سلیمانی ازندریانی"، که توانسته با قلم گیرا و متفاوت خود، پنجره ای جدید در دنیای ادبیات داستانی دینی باز کند. آثاری که به قلم این نویسنده ی جوان خلق شده، از جهت زاویه ی دید، بسیار متمایز بوده و کمتر نویسندگانی در حوزه ی ادبیات داستانی دینی توانسته اند به چنین سبکی دست پیدا نمایند. و اما "طلوع روز چهارم"، اثری جذاب از ماجرایی شگفت انگیز که به شیوه ای روایی در این کتاب نقل شده و خواننده را با خود همراه می کند. داستانی که به وقایع ولادت امیر المومنین، علی علیه السلام و شکافته شدن دیوار کعبه هنگام ورود مادر گرانقدر ایشان می پردازد. مادری که یکی از عادل ترین و پاکبازترین جان های زمانه را به زندگی می آورد و بر بالینش، چهار بانوی عفیف آسمانی، به او در انجام این کار یاری می رساندند.
"فاطمه سلیمانی ازندریانی" این قصه ی پرکشش را که کمتر به شیوه ای روایی به آن پرداخته شده، حسابی می پروراند و به شکل روایت هایی تو در تو که از دل هم می شکفند، آن را به بار می نشاند. "فاطمه بنت اسد" که امیر مومنان جهان را در وجود مبارک خود می پرورد، یکه و تنها در انتظار تولد فرزندش به سر می برد که دستی او را به درون کعبه می خواند. چهار زن بهشتی ملبس به حریرهای زیبا، او را همراهی می کنند تا فرزندش را به این دنیا بیاورد و آن چهار زن عبارت اند از آسیه، هاجر، یوکابد و مریم مقدس. "طلوع روز چهارم" روایت این چهار زن در کنار "فاطمه بنت اسد" است که از روزگار و سرنوشت خود می گویند و داستانی زیبا را رقم می زنند.

کتاب طلوع روز چهارم

فاطمه سلیمانی ازندریانی
فاطمه سلیمانی ازندریانی متولد سال 1362،لیسانس اقلیم شناسی، عضو تحریریه فصل نامه دانشجویی تمدن ۱۳۸۲-۱۳۸۴، عضو تحریریه گاهنامه کوثر پیام مهر – نشریه داخلی مؤسسه خیریه فاطمه زهرا (س)،برگزیده چهاردهمین دوره همایش سوختگان وصل(در مدارماه… ویژه مدافعان حرم)، برگزیده همایش جلوه سوگ، برگزیده همایش گنج پنهان،داور جشنواره نسیم کلمات، نامزد هفتمین دوره جشنواره ادبی پروین اعتصامی می باشد.
قسمت هایی از کتاب طلوع روز چهارم (لذت متن)
درد ساعتی ست که آرام گرفته. تجربه های پیش از این به من آموخته که این آرام شدن درد به قدری کوتاه است که حتی فرصت نخواهم داشت اندکی چشم بر هم بگذارم. درد که آرام می گیرد، خواب و خیال بودن واقعه در نظرم قوت می گیرد و همین تردید است که خواب را بر چشمانم حرام کرده. هراس از اینکه چشم بر هم بگذارم و چشم بگشایم و خود را هر کجا جز درون کعبه ببینم، قرار از من گرفته. هنوز ناباورم بر آنچه که در حال وقوع است. چگونه باور کنم روشنی درون خانه را و وسعت گرفتن دیوارها را؟ آیا به راستی این زن هاجر است؟ هاجر مگر برده نبود؟ برده ای سیه چهره! آیا در بهشت رنگ از رخسارش برگشته و گندم گون شده؟ هر چهار نفرشان وقاری گران سنگ دارند همچون شاهزادگان؛ اما هاجر همچون ملکه ای می خرامد. ملکه ای که گویی سال ها بر اریکه قدرت تکیه زده و بر سرزمینی حکم رانده و لشکری گوش به فرمان داشته. اگر خود نمی گفت که هاجر است گمان می کردم که او بلقیس است، همسر سلیمان نبی. اویی که بر سرزمین صبا حکم رانده و فرمانروایی کرده. اما این زن هاجر است، کنیز ساره. هاجر کنیز بوده و این گونه فخر و فخامت دارد، ساره، بانوی او، چگونه زنی بوده؟ شاید به پاداش آن مشقت که در حیات دنیایی خود داشته در بهشت تاج بر سرش نهاده اند. بهشت؟ آیا به راستی او هاجر است و از بهشت آمده؟ بر خود نهیب می زنم: « فاطمه! در قدرت حق، تردید مکن! »