نخستین بار در تراژدی است که رهایی از بند افسون اسطوره رخ می دهد. این رهایی همان طلوع سپیده دمان آگاهی از «خود» در سایه درک لحظه تکان دهنده درد است. مسئله تراژدی به مثابه قلمرو بیگناهی و در عین حال رنج بی حد و حصر به هیچ روی داستان نیست بلکه آفرینش و دستیابی به نظرگاهی است که پیش تر هرگز وجود نداشته است نظرگاهی که بر صحنه به صورت یک لحظه میانه یک لحظه گذار شکل میگیرد انگاه که قهرمان رنج خویش را در برابر دیدگانش می نهد و سرانجام در می یابد که استواری زیر پایش رو به سستی گذاشته است و خدایان سکوت کرده اند. اما پاسخ او به این سکوت و ناخوانایی جهان نشانه ای اسطوره ای تنها خاموشی است، خاموشی در برابر تک افتادگی اش در جهان فرودست در برابر بی تناسبی رنجی که به دوش میکشد و در برابر بی معنایی دردش
از میانه این لحظه، سوبژه ای سر بر می آورد که نه هویتی شخصی است نه خاستگاه عقلانی آگاهی و سایر متعلقات ان و نه آگاهی از آزادی و یا آگاهی از مسئولیت به مثابه آگاهی اخلاقی بلکه بیشتر نوعی آگاهی از خویشتن خویش است که در پیوندی جدایی ناپذیر با نهاد «دیگری» معنا می یابد و خود را به عنوان قربانی وابسته و نیازمند به این نهاد دیگر می شناسد به روی صحنه تراژیک که به مثابه صورت بندی ای گفتمانی به طور ضمنی به زیر سوال بردن نظام اسطوره ای تردید در آن و به طبع فروپاشی این نظام دلالت دارد، سوبژه از پناهگاه کیهان اسطوره ای که راه را بر پرسشگری میبست گام بیرون می نهد و این چنین خود را در واقعیتی دو پهلو مییابد و خویشتن خویش را به مثابه پرسش کشف میکند.
پروفسور هانس-تیس لمان یکی از برجستهترین و مشهورترین پژوهشگران تئاتر آلمان در سطح بینالمللی است. او متخصص برجسته آثار برتولت برشت و هاینر مولر و رئیس انجمن بینالمللی برشت است. کتاب پیشگامانه او با عنوان «تئاتر پسادراماتیک» (۱۹۹۹) به بیش از بیست زبان ترجمه شده و سهم بسزایی در نظریهپردازی در عرصه تئاتر و اجرای بینالمللی معاصر داشته است.