کتاب تتبعات

Essais de Montaigne
گزیده (همراه با شرح احوال و آثار نویسنده)
کد کتاب : 19020
مترجم :
شابک : 978-6226654241
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 238
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1580
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

معرفی کتاب تتبعات اثر میشل دو مونتنی


میشل دو مونتنی یکی از تأثیرگذارترین چهره های دوره رنسانس بود که به تنهایی باعث محبوبیت مقاله به عنوان یک شکل ادبی شد. در سال 1572 مونتنی به منظور اختصاص دادن زمانش به اوقات فراغت ، خواندن و تأمل بازنشسته شد. او در همان زمان تتبعات را با الهام از ایده هایی که در کتابهای موجود در کتابخانه اش بود و از تجربه خودش یافته بود نوشت. وی درباره موضوعات متنوعی همچون اسب جنگی و آدمخوار ، شعر و سیاست ، رابطه ی جنسی و دین ، عشق و دوستی ، وجد و تجربه بحث می کند. اما مهمتر از همه ، مونتنی خودش را به عنوان روشی برای ترسیم ماهیت درونی خود و زنان و مردان به طور کلی مورد مطالعه قرار داد. تتبعات گزیده ای از مقالات مونتنی هستند که از جمله آثار بی نظیر و شخصی در تمام ادبیات هستند و بینشی جذاب از ذهن خردمند رنسانس را ارائه می دهند و در عین حال به لذت و روشنگری خوانندگان مدرن می پردازند. میشل دونتنی (1533-1533) در رشته ی حقوق تحصیل کرده و سالها قبل از آنکه زندگی اش را به خواندن ، نوشتن و تأمل اختصاص دهد به عنوان مشاور کار می کرد.

کتاب تتبعات

میشل دو مونتنی
میشل دو مونتنی (Michel de Montaigne)‏ (۲۸ فوریه ۱۵۳۳–۱۳ سپتامبر ۱۵۹۲) یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان و فیلسوفان دورهٔ رنسانس است. او فیلسوف و حکیم اخلاقی بود و در خاندانی اشرافی زاده شده بود.وی در سال ۱۵۳۳ به دنیا آمد. سیزده سال دادستان و چهار سال نیز شهردار شهر بوردو بود. وی همچنین به سفارت برای شاهزادگان محلی نیز می‌پرداخت. وی در طول حیاتش صاحب شش فرزند شد که پنج تن از آنان در نوزادی از دنیا رفتند. وی در سال ۱۵۹۲ به دلیل عوارض سنگ کلیه درگذشت.
قسمت هایی از کتاب تتبعات (لذت متن)
من شخصیت خود را به مثابه ی مضمون و موضوع بر خویشتن عرضه داشته ام. بیش از آنچه کتابم مرا ساخت، من آن را نپرداختم و این موضوع به تتبعات صداقت و بی پیرایگی خاصی می بخشد که جاذبه ی اصلی کتاب است. مونتنی همچون آینه، به نقد تفکر، کردار و حتی جسم خویش می نشیند، آنچنان که اعتراف می کند از نقد و قضاوت و سخن دشمنان نمی ترسد، زیرا کسی نمی تواند بدتر از آنچه خود درباره ی کتاب و خویش گفته سخنی بر زبان براند.

شکنجه های بازجویی اختراعی خطرناک اند و چنین می نمایند که بیشتر آزمایش شکیبایی اند تا حقیقت گویی. هم آنکه بتواند آن ها را تاب آورد حقایق را پنهان می سازد و هم آنکه نتواند. زیرا درد و عذاب از چه رو آدمی را بیشتر به گفتن آنچه بوده وادار سازد و به گفتن آنچه نبوده ناگزیر نسازد؟ دستگاه قضایی ما نمی تواند امیدوار باشد که آن کس که بیم مردن و سرباختن وی را از جرم بازنمی دارد، به تصور آتشی هوش ربا از آن بازداشته شود

بینوایانی هستند که نه از ارسطو خبر دارند نه از کاتو،نه از سرمشقی و نه از دستوری اخلاقی.با این وجود طبیعت هر روزه از اینان مایه های ثبات و شکیبایی بر می گیرد که از آنچه ما با زحمت بسیار در مدرسه می خوانیم صافی تر و محکم ترند.آنکه باغ مرا شخم می زند، امروز صبح پسرش مرده است.اینان حتی نام هایی که بیماری ها می نهند گزندگی را تخفیف می دهند، سل در قاموس آن ها سرفه خوانده می شود و در هنگام بیماری جز برای مردن بستری نمی شوند.