کتاب هر آنچه دوست داری از دست خواهی داد

Everything's Eventual
و سه داستان دیگر
کد کتاب : 19380
مترجم :
شابک : 978-9642837717
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 216
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 2002
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

برنده ی جایزه ی برام استوکر 2002

معرفی کتاب هر آنچه دوست داری از دست خواهی داد اثر استیون کینگ

"استیون کینگ" نویسنده ی داستان های فوق العاده ترسناک در کتاب "هر آنچه دوست داری از دست خواهی داد" به همراه سه داستان دیگر، چنان عملکرد خیره کننده ای داشته که تقریبا می توان باور داشت وی واقعا توسط نیروهای ماورایی هدایت می شود. قالب داستان کوتاه، توانایی "استیون کینگ" را در ترساندن خوانندگان با استفاده از پیش پا افتاده ترین لوازم و حتی از طریق خاطرات گرم و راحت، به نمایش می گذارد.
"هر آنچه دوست داری از دست خواهی داد" که عنوان مجموعه نیز از نام آن وام گرفته، در مورد مردی است که از ملال زندگی روزمره به کار عجیبی روی آورده؛ او نوشته هایی را که روی دیوار دستشویی های بین راهی می بیند، در در دفترچه ای جمع آوری می کند. اما این کار که به صورت سرگرمی شروع شد، نهایتا به انتخاب مهمی در زندگی اش تبدیل می شود. داستان دیگر کتاب به ماجرای سه سارق بانک می پردازد و "مرگ جک همیلتون" نام دارد."در قتلگاه" داستان شکنجه ی یک زندانی سیاسی به دست چند نفر است و "احساسی که فقط به زبان فرانسه قابل بیان است" قصه ی زنی است که همراه شوهرش در جاده است اما مدام حس می کند که مکان ها برای او تکراری اند.
قصه های تاریکی که در مجموعه ی "هر آنچه دوست داری از دست خواهی داد" جمع شده اند، همگی از بهترین داستان های "کینگ" هستند که برنده ی جایزه نیز شده اند. هر یک از این داستان ها خواننده را از صفحه اول به دنیای عجیب و غریب "کینگ" می کشاند و شخصیت ها و اتمسفر داستان در صفحات اندکی با آنچه بسیاری از نویسندگان در یک رمان کامل ایجاد می کنند، برابری می کند.

کتاب هر آنچه دوست داری از دست خواهی داد

استیون کینگ
استیون ادوین کینگ که به اختصار با نام استیون کینگ میان مردم شناخته می شود، نویسنده ی رمان و داستان های کوتاه است که در ۲۱ سپتامبر ۱۹۴۷ در ایالات پورتلند در آمریکا به دنیا آمد. استیون یکی از برترین نویسنده های قرن حاضر محسوب می شود. اغلب آثار کینگ در ژانر وحشت بوده و می توان گفت که او برترین نویسنده ی ژانر وحشت در حال حاضر به شمار می آید.کینگ در سال ۱۹۷۰ از دانشگاه شهر مین (مکان تولدش) فارغ التحصیل شد و از آن زمان به بعد شروع به نوشتن داستان نمود. ۴ سال بعد کینگ موفق به انتشار اولین رمان خود ب...
دسته بندی های کتاب هر آنچه دوست داری از دست خواهی داد
نکوداشت های کتاب هر آنچه دوست داری از دست خواهی داد
Unpredictable.... Full of surprises.
غیرقابل پیش بینی .... پر از شگفتی.
New York Times New York Times

Well-crafted, nuanced stories.
داستان های خوش ساخت و ظریف.
Washington Post Washington Post

Compelling.... Brilliantly creepy.
قانع کننده .... درخشان و وحشتناک.
USA Today USA Today

This is a milestone in compilations of King's shorter works. Recommended for all popular fiction collections.
این یک نقطه عطف در مجموعه آثار کوتاه کینگ است. به همه مجموعه داران داستان های محبوب توصیه می شود.
Library Journal Library Journal

this will be the biggest selling story collection of the year, and why not? No one does it better.
این بزرگترین مجموعه از داستان های پرفروش سال خواهد بود ، و چرا که نه؟ هیچکس بهتر از او قادر به انجام اینکار نیست.
Publishers Weekly Publishers Weekly

قسمت هایی از کتاب هر آنچه دوست داری از دست خواهی داد (لذت متن)
الفی گوشی تلفن را گذاشت و دوباره اسلحه اش را برداشت. پیش از این که لوله ی اسلحه را درون دهان اش قرار دهد، چشم اش به دفترچه یادداشت اش افتاد. اخم کنان اسلحه را کنار گذاشت. صفحه ی آخر دفتر باز بود و چهار جمله ی انتهایی در معرض دید قرار داشتند. اولین چیزی که مردم پس از شنیدن صدای گلوله می بینند، جسد من است- جسدی ولو شده بر روی تخت نزدیک دست شویی ... سر آویزان شده ای که قطرات خون از آن جاری شده و بر روی قالیچه ی سبزرنگ فرو می چکد- و دومین چیز هم، دفترچه ی اسپیرال است که صفحه ی آخرش باز است. الفی در ذهن خود پلیسی را تصور کرد، پلیس محلی ای نبراسکایی که در وصف او روی هیچ دیوار توالت عمومی ای قطعه و قصیده ای سروده نشده! پلیس محلی جملات انتهایی دفترچه را می خواند، شاید هم با نوک خودکار خودش دفترچه ی پاره پوره را به طرف خودش برگرداند؛ ابتدا سه جمله ی اول را می خواند- «آدامس تروجان»، «یهودی های روسی را نجات بده»- و به عنوان جملاتی احمقانه چندان اعتنایی به آن ها نمی کند. سپس جمله ی آخر را می خواند، «هر آن چه را که دوست داری، از کف خواهی داد»، و به این نتیجه می رسد که من پیش از ارتکاب به خودکشی، با ته مانده ی عقل و منطق ام جمله ای در رابطه با خودکشی ام نوشته ام، جمله ای تا حدی معنادار. الفی دل اش نمی خواست مردم فکر کنند که او خل شده و زده به سرش.

در بعضی از توالت های عمومی وضعیت آب و هوا یک ریز از بلندگوهای سقفی گزارش می شد، الفی احساس می کرد، صدایی تسخیر شده به گوش اش می رسد، صدای روحی که گویی از میان تارهای صوتی جسد خود سخن می گفت. باری به هنگام عبور از بزرگراه کوچک دو بانده ی دویست و هشتاد و سه ی منطقه ی نس واقع در کندی کانزاس، این جمله به چشم اش خورد: آهای، من این جا ایستادم و دارم در می زنم»، این جمله جوابیه ای هم داشت به این مضمون: «اگر جزو کارکنان شرکت پخش و نشر کلی یرینگ هاوس نیستی، بزن به چاک، حیف نون.»