کتاب کلکسیونر عطر

The Perfume Collector
کد کتاب : 19484
مترجم :
شابک : 978-6004610872
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 456
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2013
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 15
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

نامزد دریافت بهترین داستان تاریخی گودریدز سال 2013

معرفی کتاب کلکسیونر عطر اثر کتلین تسارو

کتاب «کلکسیونر عطر» رمانی نوشته «کتلین تسارو» است که نخستین بار در سال 2013 چاپ شد. «گریس مانرو»، زنی جوان در لندن سال 1955، نامه ای را از پاریس دریافت می کند که به او اطلاع می دهد زنی فرانسوی به نام «اوا» که «گریس» هیچ وقت چیزی درباره اش نشنیده بوده، به تازگی درگذشته و بخشی از دارایی های خود را برای او به ارث گذاشته است. «گریس» پس از رسیدن به پاریس، با وکیل «اوا» یعنی «ادوارد تیسوت» آشنا می شود. «گریس» که به دنبال یافتن ارتباط خود با «اوا» است، عطرفروشی قدیمی و فرسوده ای را می یابد که یک استاد عطرساز با اصالتی روسی به نام «مادام زد» در آن مشغول به کار است. زن عطرساز، داستانی را درباره زندگی سخت «اوا» در نیویورک در حدود 25 سال پیش تعریف می کند. «گریس» همزمان با آشکار شدن داستان «اوا»، به درکی بهتر از ارزش میراث او و سختی هایی که «اوا» برای به دست آوردن آن متحمل شده، دست می یابد.

کتاب کلکسیونر عطر

کتلین تسارو
«کتلین تسارو» رمان نویسی آمریکایی است. او در «پنسیلوانیا» به دنیا آمد، و در دانشگاه «پیتزبورگ» و دانشگاه «کارنگی ملن» تحصیل کرد.
نکوداشت های کتاب کلکسیونر عطر
A colorful, stimulating journey through time.
سفری چشم نواز و احساس برانگیز در زمان.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

A mesmerising novel of passion and scent.
رمانی مسحورکننده درباره عشق و عطر.
Woman and Home

A bewitching, compelling novel, full of dark desires, buried secrets, memories, and new opportunities.
رمانی جذاب و باورپذیر، سرشار از تمایلات تاریک، اسرار مدفون، خاطرات، و فرصت های نو.
Booklist Booklist

قسمت هایی از کتاب کلکسیونر عطر (لذت متن)
مضطرب بود، گویی که زمان به آخر می رسد. او کسی یا چیزی را تعقیب می کرد؛ اما آن همیشه جلوتر و خارج از دسترس بود. ناگهان تعادلش را از دست داد و از پشت به دره ای عمیق و سنگی پرتاب شد.

قلبش در سینه می کوبید. «گریس» لحظه ای صبر کرد، چشمانش را در فضای نیمه تاریک باز و بسته کرد و فهمید در اتاق خواب خودش روی تختش دراز کشیده است. آن یک رویا بود. فقط یک رویا!

دستش را دراز و لامپ کنار تخت را روشن کرد. روی بالش افتاد. قلبش هنوز تند می تپید و دستانش می لرزیدند؛ کابوسی قدیمی از دوران کودکی اش بود. فکر می کرد از شرش رها شده است. اما حالا، بعد از سال ها، بازگشته بود.