کتاب وقتی چرچیل گوسفندها را قربانی می کرد

When Churchill slaughtered sheep and Stalin robbed a bank
و استالین به یک بانک دستبرد می زد
کد کتاب : 22844
مترجم :
شابک : 978-6226220392
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 272
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2016
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 10 اردیبهشت

معرفی کتاب وقتی چرچیل گوسفندها را قربانی می کرد اثر جایلز میلتون

قصه های واقعی و شگفت انگیز از تاریخ، که توسط جایلز میلتون نقل شده است - یکی از سرگرم کننده کتاب ها که در عین حال همیشه روشنفکرانه و روشنگر تاریخ است. این کتاب جلد دوم از مجموعه کتاب های ناگفته های تاریخ است . این مجموعه ی جذاب روایت های واقعی ای از تاریخ را نقل می کند که تا کنون کمتر شنیده ایم. ماجراهایی جالب و خنده دار.

در کتاب وقتی چرچیل گوسفندان را قربانی کرد و استالین به یک بانک دستبرد می زد جایلز میلتون استعداد تاریخی معمول خود را نشان می دهد که در جلد یک از این مجموعه ، یعنی کتاب وقتی هیتلر کوکائین می زد و مغز لنین جابه جا می شد نیز دیده می شود. در این مجموعه نیز داستان های واقعی جالبی وجود دارد مانند وقتی که استالین توسط یکی از افراد نزدیکش مسموم می شود. یک دانشمند روسی ،با لقب "فرانکشتاین سرخ" را که سعی در تولید یک هیبرید میمون می کند. خانواده ای که سی و هشت روز در دریا بدون آب و غذا جان سالم به در بردند ، وتا آنکه نهنگ کشتی شان خراب کرد. یا نقشه ای که به عنوان الگوی 11 سپتامبر عمل کرده است و در آن چهار تروریست الجزایر سعی کردند هواپیمایی را بربایند و با آن به برج ایفل پرواز کنند.

کتاب وقتی چرچیل گوسفندها را قربانی می کرد

دسته بندی های کتاب وقتی چرچیل گوسفندها را قربانی می کرد
قسمت هایی از کتاب وقتی چرچیل گوسفندها را قربانی می کرد (لذت متن)
او به سختی می توانست سهولت ارتکاب این جرم را باور کند. دوشنبه ۲۱ اوت ۱۹۱۱ یک ایتالیایی عجیب و غریب به اسم وینچنتزو پروجا با تابلو مونالیزا زیر کتش از موزه لوور خارج شد. هیچ کس او را موقع دزدیدن مشهورترین نقاشی دنیا ندید، هیچ کس حتی صدای برداشتن تابلو از روی دیوار را نشنید. او موفق شد بی سر و صدا و بدون جلب توجه از سالن موزه بیرون برود و نقاشی را به آپارتمانش ببرد. لوور هر دوشنبه به روی عموم باز نبود و این بهترین زمان برای دزدی بود. پروجا با یک لباس سفید کار و به عنوان کارگر وارد موزه شد. او سپس به سمت سالنی رفت که نقاشی مشهور لئوناردو داووینچی در معرض دید قرار داشت و به راحتی قاب آن را از روی دیوار برداشت. هیچ یک از کارمندان لوور متوجه مفقود شدن نقاشی نشدند. دوازده ساعت پس از سرقت تابلو، مسئول حفاظت لوور به رئیس خود گزارش داد که همه چیز در موزه رو به راه است. هیچ کس حتی صبح روز بعد متوجه ناپدید شدن نقاشی نشد و نقاشی های را در لوور اغلب از روی دیوارها برمی داشتند، چون عکاسان موزه بدون ثبت اسم تابلو مجاز بودند که آنها را به آتلیه خود ببرند…