سیسرون، خطیب و متفکر بزرگ رومی، در یک رساله پیری را به نقل از زمانی که او پس از شکست در برابر حریفی قوی مثل سزار و همچنین در پی مرگ دختر عزیزش در حال سوگواری بود، برای ارامش و آرامش خود پرداخت. او در این رساله به دو جوان از کاتون نامی که نامزد کودکیاش للیوس هستند، که در تحمل بارهای پیری به پندگیری نیاز دارند، کمک میکند. او مسائلی مرتبط با پیری را مورد بحث قرار داده و نه تنها پیری را ملزم به بیکاری و بیحاصلی نمیسازد، بلکه امید و خوشدلی پیران را با یک توضیح دلنشین افزایش میدهد.
در این رساله دوستی دو داماد به نام "للیوس" که به خاطر دانایی و خردشان شهیرند، با پدر زن خود در مورد مفهوم دوستی به گفتوشنود میپردازند. سیسرون با واژههای پرمعنای للیوس، اهمیت و ویژگیهای دوستی را بررسی میکند. او دوستی را به عنوان بزرگترین عطیهای از خدا معرفی میکند و باور دارد که در مقایسه با آن، شناختن رازها و مکالمه با یک دوست نزدیک را به عنوان چیزی خوشایندتر ترسیم میکند.
کتاب عیش پیری و راز دوستی