کتاب درخت هالووین

The Halloween Tree
کد کتاب : 31428
مترجم :
شابک : 978-6222440268
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 224
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 1972
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 18 اردیبهشت

«ری بردبری» برنده جایزه «آکادمی هنر و ادبیات آمریکا»

معرفی کتاب درخت هالووین اثر ری بردبری

کتاب «درخت هالووین» رمانی نوشته ی «ری بردبری» است که اولین بار در سال 1972 منتشر شد. این داستان درباره ی گروهی از پسرهایی است که مشغول جشن گرفتن روز هالووین هستند اما ناگهان مشکلی عجیب برای یکی از دوستانشان پیش می آید که باعث می شود او برای نجات به کمک نیاز پیدا کند. پسرها با مردی مرموز و جادویی دیدار می کنند که آن ها را از محدوده های زمان و مکان عبور می دهد و خاستگاه های هالووین را در فرهنگ ها و افسانه های مختلف برای آن ها به تصویر می کشد. آن ها به مصر، ایتالیا، فرانسه، مکزیک و جاهای شگفت انگیز دیگر می روند تا دوست خود را نجات دهند، و در همین حال اطلاعات جذاب و به یاد ماندنی زیادی را در مورد آداب و سنت های کشورهای مختلف به دست می آورند.

کتاب درخت هالووین

ری بردبری
ری داگلاس بردبری، زاده ی ۲۲ اوت ۱۹۲۰- درگذشته ی ۵ ژوئن ۲۰۱۲) شاعر آمریکایی و نویسنده ی گونه های فانتزی، وحشت و علمی-تخیلی است. بردبری را در ایران بیشتر به خاطر اثر مشهورش، فارنهایت ۴۵۱، می شناسند. اثر مشهور دیگر وی، حکایت های مریخ است.وی تا کنون ۳۰ کتاب و بیش از ۶۰۰ داستان کوتاه نوشته است. او از جمله نخستین کسانی است که جایزه-ی استاد بزرگ را که انجمن نویسندگان علمی تخیلی آمریکا به پاس یک عمر فعالیت موفقیت آمیز در زمینه-ی داستان نویسی علمی-تخیلی اعطا می کرد، به دست آورد.
نکوداشت های کتاب درخت هالووین
Bradbury's classic Halloween story.
داستان هالووین کلاسیک «بردبری».
Amazon Amazon

A must-have for every Bradbury aficionado.
اثری ضروری برای هر طرفدار «بردبری».
Publishers Weekly Publishers Weekly

A riveting trip through space and time.
سفری هیجان انگیز در مکان و زمان.
Barnes & Noble

قسمت هایی از کتاب درخت هالووین (لذت متن)
شهر پر بود از پسربچه. و حالا عصر هالووین بود. و همه ی خانه ها مقابل باد سرد، چفت و بست کرده بودند. و شهر پر بود از آفتابی سرد. اما ناگهان، روز رفت.

شب از زیر تک تک درخت ها درآمد و پخش شد. از پشت در تمام خانه ها صدای تلک تلک راه رفتن موش ها، فریادهای خفه و سوسوی نور می آمد.

پشت یکی از درها، «تام اسکلتون» سیزده ساله، گوش ایستاد. بیرون، باد در تمام درخت ها لانه کرده و چون گربه ای نادیدنی، با ردپایی نامرئی، به پرسه مشغول بود.