کتاب سفر به ناکجا

Elsewhere
کد کتاب : 33257
مترجم :
شابک : 978-6229562574
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 279
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 2005
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

برنده مدال ساکورا برای کتاب دبیرستانی سال 2007

نامزد جایزه جورجیا پیچ سال 2006

نامزد نشان خوانندگان جوان کالیفرنیا سال 2008

نامزد جایزه لینکلن سال 2011

معرفی کتاب سفر به ناکجا اثر گابریل زوین

کتاب «سفر به ناکجا» رمانی نوشته «گابریل زوین» است که اولین بار در سال 2005 به چاپ رسید. «ناکجا» جایی است که دختری پانزده ساله به نام «لیز» پس از کشته شدن در سانحه ای با دوچرخه اش، به آن وارد می شود. «لیز» در یک کشتی (که اغلب، افراد سالخورده در آن حضور دارند) از خواب برمی خیزد، در حالی که از مقصد این سفر ناآگاه است. اما وقتی «لیز» به جزیره «ناکجا» می رسد و مادربزرگش را (که قبل از به دنیا آمدن او از دنیا رفته بود) ملاقات می کند، همه چیز برایش اندکی روشن تر می شود. او درمی یابد که گذر زمان، تأثیری متفاوت بر سن ساکنین جزیره دارد: انسان ها و حیوانات به جای پیر شدن، جوان تر می شوند. وقتی آن ها به نوزادی می رسند، از رودخانه به پایین فرستاده می شوند تا تولدی دوباره را روی زمین تجربه کنند.

کتاب سفر به ناکجا

گابریل زوین
گابریل زوین، زاده ی 24 اکتبر 1977، فیلمنامه نویس و نویسنده ای آمریکایی است. زوین در سال 2000 در رشته ی ادبیات انگلیسی و آمریکایی از دانشگاه هاروارد فارغ التحصیل شد. او در لس آنجلس زندگی می کند. اولین رمان زوین در سال 2005 انتشار یافت و سال بعد نامزد جایزه ی Quill شد.
نکوداشت های کتاب سفر به ناکجا
A fascinating world.
جهانی حیرت انگیز.
Publishers Weekly Publishers Weekly

It will captivate teens ready for a thought-provoking read.
این اثر، نوجوانانی را مسحور می کند که آماده خواندن داستانی تفکربرانگیز هستند.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

With a view of death that celebrates the rich complexities of being alive.
با تصویری از مرگ که پیچیدگی های جذاب و گوناگون زنده بودن را می ستاید.
Horn Book Horn Book

قسمت هایی از کتاب سفر به ناکجا (لذت متن)
اعتقاد دارم در یک روز شاد مانند امروز، همچنان ممکن است اندکی احساس ناراحتی کنیم. زندگی همین است، مگر نه؟

بازگشتن به مکان ها یا آدم های قبلی، همیشه کار سختی است. از آنجا می روی، حتی برای یک لحظه، و وقتی برمی گردی، همه چیز تغییر کرده است.

هیچکس واقعا به فردی دیگر یا عشق فردی دیگر برای زنده ماندن نیاز ندارد. عشق زمانی است که به شکل غیرمنطقی خودمان را متقاعد کرده ایم که این نیاز را داریم.