کتاب منهای عشق; کتاب منهای عشق

کتاب منهای عشق

Portrait in Sepia

کد کتاب : 5042
مترجم :
شابک : 9789647196208
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 424
سال انتشار شمسی : 1394
سال انتشار میلادی : 2000
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : ---

ایزابل آلنده از نویسندگان پرفروش شیلی

معرفی کتاب منهای عشق اثر ایزابل آلنده

کتاب منهای عشق، رمانی نوشته ی ایزابل آلنده است که اولین بار در سال 2000 انتشار یافت. آرورا دلواله، به خاطر یک آسیب روانی شدید، تمام خاطرات پنج سال اول زندگی اش را از یاد می برد. او توسط مادربزرگ بلندپروازش، پائولینا دلواله، بزرگ می شود، در محیط و شرایطی پررفاه رشد می کند در حالی که هیچ کدام از محدودیت های حاکم بر زنان در آن زمان را در زندگی خود نمی بیند. او اما از کابوس هایی وحشتناک در رنج است. آرورا وقتی توسط مرد مورد علاقه اش مجبور می شود خیانت خود را بپذیرد، و با تنهایی پس از این پذیرش کنار آید، تصمیم می گیرد که نگاهی عمیق تر به زندگی خود داشته باشد و در اسرار و معماهای گذشته اش، کاوش کند.
ایزابل آلنده
ایزابل آلنده، زاده ی 2 آگوست 1942، نویسنده ای اهل شیلی است. رمان‌های او اغلب در سبک رئالیسم جادویی جای می‌گیرند. در سال ۱۹۸۱ زمانی که پدربزرگش در بستر بیماری بود، ایزابل نگاشتن نامه‌ای به وی را شروع کرد که دستمایه رمان بزرگ «خانه ارواح» گردید. پائولا نام دختر وی است که پس از تزریق اشتباه دارو به کما رفت. ایزابل رمان «پائولا» را در سال ۱۹۹۱ بصورت نامه‌ای خطاب به دخترش نوشته‌است. رمان‌های آلنده به بیش از سی زبان ترجمه شده و نویسنده خود را به...
دسته بندی های کتاب منهای عشق
داستان تاریخی
داستان عاشقانه
ادبیات داستانی
ادبیات معاصر
ادبیات آمریکای لاتین
ادبیات شیلی
دهه 2000 میلادی
عاشقانه
نکوداشت های کتاب منهای عشق
An extraordinary achievement.
دستاوردی خارق العاده.
Barnes & Noble
Rich with color and emotion and packed with intriguing characters.
غنی از رنگ و احساس و سرشار از شخصیت های هیجان انگیز.
San Francisco Chronicle San Francisco Chronicle
A charming tale that will please Allende fans.
داستانی جذاب که برای طرفداران آلنده رضایت بخش خواهد بود.
Library Journal Library Journal
قسمت هایی از کتاب منهای عشق (لذت متن)
در شفافیت یک برگ پاییزی، حقیقت و زیبایی را جست و جو می کنم، در شکل بی نقص صدفی در ساحل، در انحنای پشت یک زن، در بافت تنه ی درختی کهن، اما همچنین در اشکال متغیر واقعیت.
هر لحظه، با یک نفس ناپدید و به گذشته تبدیل می شود؛ واقعیت، زودگذر است و دائما در حال تغییر.
مهمتر از همه، او به من یاد داد که کورکورانه چیزی را باور نکنم، شک داشته باشم و حتی درباره ی چیزهایی که به شکلی انکارناشدنی حقیقی به نظر می رسند، سوال مطرح کنم؛ چیزهایی مثل برتری مرد نسبت به زن، یا برتری یک نژاد یا طبقه ی اجتماعی بر دیگری.