کتاب زندگی را به رقص آور!

Make Life Dance
کد کتاب : 5530
شابک : 978-6001180170
قطع : خشتی
تعداد صفحه : 144
سال انتشار شمسی : 1390
سال انتشار میلادی : 2012
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب زندگی را به رقص آور! اثر مسیحا برزگر

در بخشی از این کتاب می خوانیم: «به یاد داشته باش که عشق را نباید جایی گرفتار کرد و به مخمصه انداخت. تو نباید به هیچ یک از پله های این نردبان دل ببندی. به نردبان دل ببند، اما به پله های آن، هرگز. در غیر این صورت، موقف خواهی شد و به محض آنکه متوقف شوی، از رشد باز می مانی. آنگاه زمان می گذرد، اما تو درجا می زنی. بزرگ شدن و پیرتر شدن به معنای بالغ شدن نیست. پیر شدن، ساده و آسان است؛ هیچ فکر و برنامه ای برای آن نیاز نیست. درختان پیر می شوند، سنگ ها پیر و فرسوده می شوند، حیوانات پیر می شوند و انسان نیز. اما بالغ شدن، پدیده ای کاملا متفاوت است؛ فقط تعداد کمی از آدم ها بالغ می شوند. تفاوت در چیست؟ تفاوت در این است: اگر به جایی بچسبی، آنگاه پیر می شوی، اما در اعماق وجودت نابالغ می مانی. میانگین سن ذهنی انسان بیش از دوازده سال نیست و این شرم آور است؛ انسانی با هشتاد سال سن، مغز یک فرد دوازده ساله را داشته باشد! این نشان می دهد که رشد ذهنی اغلب آدم ها در همان دوازده سالگی متوقف می ماند. او باید در همان سنین به پله ای از پله های این نردبان چسبیده باشد. او هنوز نظرگاه دوره ی دوازده سالگی اش را دارد. اغلب قریب به اتفاق آدم ها با همان منظر و دیدگاه دوره ی کودکی شان به زندگی نگاه می کنند. چشمان آن ها هنوز به دنبال اسباب بازی هاست. می خواهند این را داشته باشند، می خواهند آن را داشته باشند. آن ها فقط اسباب بازی های بزرگ تری را انتخاب کرده اند، اما اسباب بازی همان اسباب بازی است. آن ها هنوز دل بسته ی زندگی پیش از بلوغ اند. آن ها هنوز به داشتن فکر می کنند، نه بودن.»

کتاب زندگی را به رقص آور!

مسیحا برزگر
مسیحا برزگر زاده‌ی تهران است؛ خیابان حافظ، خیابان ابوسعید ابوالخیر.او ایران و زبان فارسی را بزرگ‌ترین موهبت‌های الهی زندگیش می‌داند.برزگر بیش و پیش از هر چیز خدا را دوست دارد، و خود را با همه‌چیز و همه‌کس یگانه می‌داند.رازورزی را بیشتر از حل مسائل دوست دارد.مسیحا ستایشگر عشق، خنده، و زندگی‌ست.می‌گوید: مدام چشم‌هایم را می‌شویم تا از نو ببینم. ساده زندگی می‌کند، و سبک گام برمی‌دارد.آرام است و اهل هیاهو نیست. کتاب را و کنجی دنج را ...
قسمت هایی از کتاب زندگی را به رقص آور! (لذت متن)
امروزه، آنچه را زمانی نیروی انسانی انجام می داد، ماشین انجام می دهد. تنها چیزی که از عهده ی ماشین برنمی آید، عشق ورزیدن است. ـ عشق، به گل می ماند، دوستی به رایحه. عشق، باارزش ترین هدیه ی خداوند است. زیرا عشق، تمامی گستره ی زندگی را دربر دارد؛ از خردترین تا عظیم ترین، از رابطه ی جنسی تا نیایش، از روح تا بدن، از خاک تا افلاک. ـ دل، هرگز تو را به بی راهه نمی کشاند. هرگاه به راه دل می روی، شادمان هستی، و هرگاه به راه ذهن می روی گرفته ای و می ترسی. زیرا، ذهن است که می میرد؛ دل زنده می ماند. مرگ ذهن، آغاز زندگی دل است. ـ خود، که همان نفس است، درماندگی ست؛ بی خودی، که همان زدودن خویشتن از زنگار نفس است، سعادت است. ـ با عشق، می توانی زندگی ات را زیستی و دوست د اشتنی کنی؛ این خاصیت عشق است. ـ تنها عشق است که تو را به دیگران، تو را به کل، تو را به هستی، تو را به خدا، و تو را به تو پیوند می زند. تنها، با عشق است که می توان زندگی را به رقص درآورد. زندگی را به رقص درآور! عاشق شو!