کتاب آتش در خانه جورج اورول

Burning Down George Orwell's House
کد کتاب : 62177
مترجم :
شابک : 978-6227786330
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 256
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2015
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

از کتاب های برگزیده نیویورک تایمز

معرفی کتاب آتش در خانه جورج اورول اثر اندرو اروین

کتاب «آتش در خانه جورج اورول» رمانی نوشته ی «اندرو اروین» است که نخستین بار در سال 2015 به چاپ رسید. «ری والتر» خسته شده است—از شغلش در تبلیغات، از «شیکاگو» و ازدواج ناموفقش، از سوگواری برای پدرش. او اما هنوز به دو چیز علاقه دارد: نوشیدنی «اسکاچ» و «جورج اورول»، نویسنده ای که اثر ماندگارش یعنی کتاب «1984» یکی از دلایلی بود که «ری» به کار نوشتن تبلیغات روی آورد. «ری» پس از مدتی به جزیره ای دورافتاده در اسکاتلند به نام «جورا» می رود و خانه ای را اجاره می کند که «اورول» زمانی در آن ساکن بود. دختری هفده ساله به نام «مالی» که در این جزیره ساکن است، می خواهد از «جورا» برود و از دست پدر عصبانی و بداخلاق خود بگریزد، اما دوران اقامت او در کنار «ری» در نهایت به جای تبدیل شدن به یک تحول واقعی در زندگی، به دورانی مفید و متفاوت تبدیل می شود—تقریبا مانند سراسر سفر «ری» به اسکاتلند.

کتاب آتش در خانه جورج اورول

اندرو اروین
اندرو اروین نویسنده آمریکایی است که اولین مجموعه رمان او در سال 2010 با عنوان Extraordinary Renditions توسط Publishers Weekly به عنوان یکی از بهترین کتاب های سال 2010 انتخاب شد.
نکوداشت های کتاب آتش در خانه جورج اورول
A darkly comic debut novel about advertising, truth, Scottish hospitality, and George Orwell's Nineteen Eighty-Four.
یک رمان نخست با طنز تاریک درباره تبلیغات، حقیقت، مهمان نوازی اسکاتلندی ها، و کتاب «1984» اثر «جورج اورول».
Barnes & Noble

A sweet book full of delights.
کتابی دلنشین سرشار از لذت.
New York Times New York Times

A black comedy that readers of general fiction and philosophers will enjoy.
کمدی سیاهی که مخاطبین عام داستان ها و فیلسوفان از آن لذت خواهند برد.
Library Journal Library Journal

قسمت هایی از کتاب آتش در خانه جورج اورول (لذت متن)
«ری»، پذیرش را انتخاب کرد: دیگر جنگی در کار نبود. دیگر چالشی برای آگاهی جمعی تمدن روشنفکرانه و والایش، وجود نداشت. دیگر نه می جنگید و نه فرار می کرد. نه در دورترین گوشه ی دورترین جزیره ی سیاره و نه در تاریک ترین گوشه ی ذهن درمانده و آشفته اش.

با همه ی وجودش، چیزی را که «گرگ» می خواست به او بگوید، می پذیرفت. تنها مسئولیت چیزهایی را می پذیرفت که در حد توان و کنترلش بودند. غارتی که در جنگل های انبوه می شد، ربطی به او نداشت.

تخریب زیستگاه بومی آخرین اورانگوتان یا سمی کردن شدید غذاهای دریایی یا این واقعیت که «موبی دیک» تنها به خاطر صدای وسایل نقلیه ی آدمی، دیگر نمی توانست در فواصل طولانی با دیگر نهنگ ها ارتباط بگیرد هم ربطی به او نداشت. حتی آلودگی بزرگی که از سوخت های فسیلی ایجاد می شد هم اصلا تقصیر او نبود.