کتاب بدرود سعادت زمین

Farewell, Earth's Bliss
کد کتاب : 84074
مترجم :
شابک : 978-9643378660
قطع : جیبی
تعداد صفحه : 327
سال انتشار شمسی : 1395
سال انتشار میلادی : 1966
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

«دیوید کامپتون» از نویسندگان پرفروش در ادبیات انگلیس

معرفی کتاب بدرود سعادت زمین اثر دی جی کامپتون

کتاب «بدرود سعادت زمین» رمانی نوشته «دیوید کامپتون» است که نخستین بار در سال 1966 انتشار یافت. آخرین گروه از مهاجران، سوار بر سفینه ای فرسوده و در فاصله ای 9 هفته ای از خانه، به مقصد خود می رسند: اقامتگاهی جزایی در محیطی وحشی با فاصله ای بسیار زیاد از خانه هایشان که برای همیشه از دسترس آن ها دور خواهد ماند. در آینده انسان، مریخ به محلی برای فرستادن طردشدگان از جامعه و تبعیدی های سیاسی تبدیل شده است—محیطی خشک و بی آب و علف، اما بسیار ارزشمند به عنوان اقامتگاه محکومان. اما این 24 تبعیدی جدید با چه نوع استقبالی رو به رو خواهند شد وقتی هیئت پذیرش متعلق به اقامتگاه به سفینه سرگردان آن ها می رسد؟ به علاوه آن ها چگونه در این محیط بدوی، این جامعه بیگانه، زنده خواهند ماند؟

کتاب بدرود سعادت زمین

دی جی کامپتون
دیوید گای کامپتون (زاده 19 اوت 1930) نویسنده بریتانیایی است که داستان های علمی تخیلی را با نام دی جی کامپتون می نویسد. او از نام گای کامپتون برای رمان های جنایی قبلی خود و از نام مستعار فرانسیس لینچ برای رمان های گوتیک خود استفاده می کرد. او همچنین داستان های کوتاه، نمایشنامه های رادیویی و کتاب غیرداستانی در مورد لکنت زبان، علل و درمان آن نوشته است.کامپتون در لندن به دنیا آمد. پسر جرالد کراس (بازیگر) و نونا دیوی (بازیگر). اولین کتاب منتشر شده او رمان جنایی «قاتلان خیلی زیاد» در سا...
نکوداشت های کتاب بدرود سعادت زمین
A wonderful and terrifying experience.
تجربه ای شگفت انگیز و ترسناک.
Science Fiction Ruminations

An emotionally engaging narrative.
روایتی گیرا از نظر عاطفی.
Horn Book Horn Book

With convincing characterizations and a perfect ending.
با شخصیت پردازی های باورپذیر و پایانی بی نقص.
Biblio

قسمت هایی از کتاب بدرود سعادت زمین (لذت متن)
در طول نه هفته و سه روز گذشته-مدت زمانی که از پرواز گذشته بود-«ژاکوب» خود را مرده ای تمام و کمال انگاشته بود. هیچ چیز. زندگی اش به پایان رسیده بود.

او در خلال این زندگی هیچ و پوچ، درست نه هفته و سه روز هیچ کاری نکرده بود. به هیچ وجه. هیچ کار مگر امور روزمره؛ هیچ کاری نکرده بود به جز بیدار شدن در ساعت هفت، اصلاح و شستن دست و رو، رفتن به دست شویی، سه وعده غذا در ساعت های مقرر و خوابیدن در ساعت ده و نیم.

اگر از فعالیت های روزمره پرسشی از او می شد، می گفت که تمام این کارها او را سالم و عاقل نگه داشته بود. اگر از سلامت عقل سخنی می رفت، بی درنگ می پذیرفت که او عقل درست و حسابی ندارد. چنانچه از جنون بحث می شد، خاطر نشان می کرد که لااقل طوری نبوده که جیغ بکشد و وسایل اطرافش را بشکند (کاری که پیش از تأثیر غذای آرام بخش از سوی برخی صورت گرفته بود). از این رو او دست کم از خیلی های دیگر عاقل تر بود.