«الکساندر پوشکین»: بنیان گذار ادبیات مدرن روسیه



الکساندر پوشکین نویسنده ی پرکاری که تا قبل از مرگ زودهنگام خود، تقریبا یک تنه برخی از برجسته ترین سنت ها در ادبیات را به وجود آورد

با این که «ادبیات روسیه» در سراسر جهان بیشتر با نام هایی همچون «لئو تولستوی» و «فئودور داستایفسکی» شناخته می شود، این افتخار در میان خود روسی‌زبانان بدون تردید به «الکساندر پوشکین» تعلق دارد؛ نویسنده ی رمانتیکِ پرکاری که تا قبل از مرگ زودهنگام خود در 37 سالگی، تقریبا یک تنه برخی از برجسته ترین سنت ها در ادبیات را به وجود آورد. در این مطلب قصد داریم حقایقی مختصر و مفید را از زندگی این نویسنده ی بزرگ روس با هم مرور کنیم.

 

 

 

اصل و نسب اتیوپیایی

 

خاستگاه خانواده ی «پوشکین» به دودمانی کهن و اشرافی بازمی گردد. او اما خاستگاه آفریقایی نیز داشت چرا که پدر پدربزرگش، پسر یکی از شاهزاده های آفریقایی بود که تحت فرمان اولین امپراتور روسیه یعنی «پتر کبیر» خدمت می کرد. با این که «پوشکین» هیچ وقت به آفریقا نرفت، یادبودی به افتخار او در پایتخت اتیوپی، شهر «آدیس آبابا» ساخته شد که در زیر آن نوشته شده است: «تقدیم به شاعر ما».

 

استعداد در زبان

 

«پوشکین» مانند بسیاری از کودکان طبقه ی اشراف، از همان سنین کم به یادگیری زبان های مختلف پرداخت. معلمین او فرانسوی بودند و او از همان کودکی، این زبان را به شکلی روان صحبت می کرد. بدیهی است که «پوشکین» به زبان روسی نیز کاملا تسلط داشت و این نکته، به خوبی در آثارش مشخص است. اما علاوه بر این، «پوشکین» در مجموع توانایی صحبت به 10 زبان مختلف را داشت. استعداد قابل توجه این نویسنده همچنین از کتابخانه ی او در خانه اش در «سن پترزبورگ» به خوبی آشکار می شود: بیش از چهار هزار و پانصد کتاب به چهارده زبان مختلف.

 

پدرم، «آندره پترویچ گرنیوف»، که به هنگام جوانی اش تحت فرماندهی «کنت مونیش» خدمت کرده بود، به سال هزار و هفتصد و اندی با درجه ی سرگردی از ارتش کناره گرفت، و پس از آن، برای همیشه در ملک شخصی اش در استان «سیمبرسک» روزگار می گذراند؛و همانجا بود که با «آودوتیا واسیلیونا»، دختر خرده مالکی شهرستانی، ازدواج کرد. پدر و مادرم صاحب 9 فرزند شدند، ولی برادران و خواهرانم، همگی در سنین کودکی جان سپردند. یکی از بستگان ما که سرگرد ستاد بود و نظر لطفی به خانواده ی ما داشت، نام مرا، علیرغم خردسالی ام، به عنوان گروهبان در هنگ «منوسکی» ثبت کرد. البته قرار بر آن بود که تا پایان تحصیلاتم به اصطلاح در مرخصی به سر ببرم. از کتاب «دختر سروان»

 

 

 

رابطه ی نزدیک با پرستار دوران کودکی

 

پرستار دوران کودکی «پوشکین»، زنی رعیت به نام «آرینا رودیونوفنا» بود که سال های سال به خانواده ی او خدمت کرده بود. وقتی «پوشکین» به تبعید فرستاده شد، «آرینا» با او همراه شد و بار سفر بست. «پوشکین» ساعت های پرانزوای زیادی را با او گذراند و شب های بسیاری را با قصه ها و داستان های پریانِ این زن به سحر رساند. این نویسنده همچنین تعدادی از اشعار خود را به «آرینا» تقدیم کرد و این زن، حتی منبع الهام او در خلق شخصیت پرستار «تاتیانا» در کتاب «یوگنی آنگین» نیز بود.

 

اعتیاد به قمار

 

«پوشکین» عاشق بازی ورق بود، اگرچه موفقیت های چندانی در این بازی نصیبش نمی شد. او اغلب پس از بازی، بدهی بالا ی آورد و سپس، با عجله تمام شب را مشغول نوشتن و خلق اثر می شد تا بتواند بدهی هایش را پرداخت کند. «پوشکین» حتی در زمان مرگ نیز بدهی های پرداخت نشده ی زیادی داشت. اما به شکلی غافلگیر کننده، «تزار نیکلای یکم» که «پوشکین» با او رابطه ی پر چالشی داشت، دستور داد که تمام بدهی های این نویسنده از خزانه ی کشور پرداخت شود.

 

خلق در زمان شیوع وبا

 

«پوشکین» اندکی قبل از این که ازدواج کند، به عمارت خانوادگی خود در منطقه ی «بولدینو» رفت تا این خانه را برای عروس آینده ی خود آماده کند. اگرچه «پوشکین» در ابتدا قرار بود مدتی کوتاه را در آنجا بگذراند، اما اقامت او به خاطر شیوع بیماری وبا و قرنطینه ی خانگی، سه ماه به طول انجامید. جالب تر این که این سه ماه به پرحاصل ترین دوران در مسیر حرفه ای او تبدیل شد. «پوشکین» در این دوره، نگارش رمان «یوگنی آنگین» را به پایان رساند، و مجموعه داستان های کوتاه خود با نام «داستان های بلکین» را به همراه مجموعه نمایشنامه هایی با عنوان «تراژدی های کوچک» را کامل کرد. علاوه بر این ها، پوشکین در این دوران بیش از 30 شعر نوشت.


لباس برازنده ای هم لازم دارم. آخرین بار همه ی شوالیه ها با اطلس و مخمل آمده بودند. سر میز ضیافت دوک، فقط من با زره نشسته بودم. بهانه آوردم که تصادفی سر از مسابقه درآورده ام. ولی حالا چه بگویم؟ امان از نداری! چطور انسان را به حقارت درمی آورد! وقتی دلورژ با نیزه ی سنگینش کلاهخود را از سر من انداخت و به تاخت از کنارم گذشت و من با سر برهنه مانند گردبادی بر او تاختم و کنت را مثل یک بچه جنگجوی تازه کار بیست قدم آن طرف تر پرتاب کردم و همه ی خانم ها سر جایشان نیز خم شدند و خود کلوتیلدا که با دست صورتش را پوشانده بود بی اختیار جیغ کشید و زبان داوران به تحسین ضربه ی من گشوده شد، در آن زمان هیچکس به علت شهامت و نیروی شگفت من پی نبرد! من به خاطر کلاهخود شکسته ام عقل از کف داده بودم. علت قهرمانی چه بود؟ خساست. از کتاب «تراژدی های کوچک»

 

 

زنان بی شمار

 

ظاهر «پوشکین» به صورت کلی چندان جذاب نبود. اما علیرغم این موضوع، «پوشکین» در جوانی معمولا راهی برای ورود به قلب زنان پیدا می کرد و طبق برخی تخمین ها، در کل بیش از 100 معشوقه در زندگی او وجود داشته است. «پوشکین» از چهارده سالگی شروع به رفتن به میخانه ها کرد و تا آخر عمرش، به این کار ادامه داد.

 

 

 

دوران تبعید

 

«پوشکین» به عنوان نویسنده ای صریح، اغلب از حکومت انتقاد می کرد و حرف هایی در مخالفت با نهاد قدرت به زبان می آورد. آثار او معمولا سانسور و توقیف می شدند. اما انتقادات تند و تیز او از «امپراتور الکساندر یکم»، توهینِ جدی تری به حساب می آمد و می توانست او را راهی اردوگاه های کار اجباری در سیبری کند اما کمک دوستانش مانع رقم خوردن این اتفاق شد. او در عوض به مناطق جنوبی فرستاده شد، در جایی که قرار بود «به رفتارهایش فکر کند». «پوشکین» اما از رفتارهای سابقش ابراز پشیمانی نکرد و به منطقه ای ناخوشایندتر در شمال تبعید شد.

 

 

علاقه به دوئل

 

«پوشکین» در طول زندگی خود در 90 دوئل شرکت کرد و پانزده تای آن ها را نیز خودش آغاز نمود—که البته یکی از این دوئل ها به آخرین کار او در زندگی تبدیل شد: زندگی «پوشکین» پس از دوئل با مردی فرانسوی به نام «ژرژ دانتس» و تیر خوردن از او، به شکلی ناگهانی به پایان رسید.

 

 

«پوشکین» اهمیت زیادی برای وجهه و آبروی خود قائل بود و وقتی «ژرژ دانتس» به شکلی عمومی و آشکار به همسر او علاقه نشان داد، این نویسنده چاره ای نداشت جز این که او را به دوئل دعوت کند! «پوشکین» اولین گلوله را شلیک کرد اما تیرش به خطا رفت، و فرصت در اختیار «دانتس» قرار گرفت تا شلیک مرگبار را به سوی او روانه کند.

 

بنیان نهادن ژورنال ادبی

 

«پوشکین» بنیان گذار ژورنالی ادبی به نام «سُورِمِنیک» (به معنی «معاصر») بود که در آن، هم آثار داستانی و هم آثار غیرداستانی متعلق به برجسته ترین نویسندگان وقت به چاپ می رسید. با این حال، انتشار این ژورنال به سوددهی نمی رسید و فقط 600 نفر اشتراک آن را خریداری کرده بودند. «پوشکین» مجبور شد دو شماره ی قبل از مرگش را با آثار خودش پر کند چرا که بسیاری از همکارانش، کار در این ژورنال را رها کرده بودند. پس از مرگ «پوشکین»، مسئولیت اداره ی ژورنال «سُورِمِنیک» به شاعر و نویسنده ای به نام «نیکلای نکراسوف» سپرده شد.

منبع الهام «گوگول»

 

«نیکلای گوگول» نویسنده ی برجسته ای بود که رابطه ی نزدیکی با «پوشکین» داشت. در یکی از مکالمات آن ها، «پوشکین» درباره ی پناهجویان در یکی از شهرهای «مولداوی» صحبت کرد که برای فرار از قانون، از نام مردگان برای خود استفاده می کردند. این کار باعث شد به مدت یک سال، هیچ مرگی در این شهر به صورت رسمی ثبت نشود. این ماجرا، ایده ی خلق کتاب «نفوس مرده» را در ذهن «گوگول» به وجود آورد؛ کتابی که بعدها به عنوان یکی از شناخته شده ترین آثار او مطرح شد.

 

 

هموار کردن مسیر برای آیندگان

 

«پوشکین» در آثار خود به موضوعاتی پرداخت که نویسندگان روس تا دهه ها بعد همچنان مشغول خلق اثر درباره ی آن ها بودند. رنج های افراد ساده از طبقه ی پایین اجتماع، تضادهای افراد غیرمعمول با جامعه ی پیرامون، تصمیم دردناک میان وظیفه و رضایت شخصی، شورش انسان های منزوی علیه نهاد قدرت—همه ی این موضوعات قبل از این که به مفاهیم اصلی آثار نویسندگان برجسته ای همچون «داستایفسکی»، «تولستوی»، «چخوف» و «بونین» تبدیل شوند، اولین بار توسط «پوشکین» مطرح شدند.

 

 

خلق «دانشنامه ی زندگی روسی»

 

کتاب «یوگنی آنگین» رمانی شعرگونه است که یکی از اصلی ترین آثار «پوشکین» به حساب می آید. یکی از منتقدین ادبی برجسته در اواسط قرن نوزدهم، با تأکید بر پرداخت جامع و وسیع این کتاب به زندگی و فرهنگ آن دوره در کشور روسیه، «یوگنی آنگین» را «فرهنگ نامه ی زندگی روسی» نامید. این رمان در طول هشت سال کامل شد و به همراه «پوشکین» و زمانه ی او، تغییر و توسعه پیدا کرد.

 

عموی من قوانین قابل احترامی داشت / وقتی به طور جدی دچار کسالت شد / واداشت تا هرچه بهتر / به او احترام بگذارند. / اعمال او می تواند نمونه و درس عبرتی برای دیگران باشد. / ولی، خدای من چه غم بزرگی / روز و شب از مریضی پرستاری کردن، / قدمی از او دور نشدن! / چه تزویر پستی است / مشغول کردن فردی نیمه جان / مرتب کردن بالش او، / با حزن و اندوه به او دارو دادن، / آه کشیدن و در این فکر بودن که: / «آخر کی سر به نیست می شوی! / آن جوان جلف عیاش در حال سفر با ارابه ی پست / چنین افکاری را در سر می پروراند، / بنا به اراده ی زئوس خدای خدایان، / وارث تمام قوم و خویشان. / دوستان لیودمیل و روسلان! / اجازه دهید هم اکنون / بی مقدمه، شما را / با قهرمان رمانم آشنا کنم: / آنگین، صمیمی دوست من / متولد سواحل نوا / همان جایی که شاید زادگاه شما باشد / و یا خواننده ی اثرم در آنجا درخشیده باشد، /  من هم زمانی آنجا گردش می کردم / اما شمال دیگر برای من مضر است. از کتاب «یوگنی آنگین»

 

 

 

دقت و توهم سادگی

 

یکی از دلایل شهرت و تأثیر مداوم «پوشکین»، سادگی ظاهری آثار او است. او این توانایی را داشت که با استفاده از تنها دو یا سه کلمه، تصویری ملموس و شفاف را در ذهن مخاطبین خود به وجود آورد. استفاده ی دقیق «پوشکین» از زبان، توهمی از سادگی و فی البداهه بودن را به وجود می آورد، در حالی که یادداشت های او نشان می دهد که این نویسنده، هر سطر از اثرش را به شکلی موشکافانه و بسیار دقیق خلق می کرد.

 

تحسین بزرگان

 

بسیاری از نویسندگان، به تأثیر و برجستگی «پوشکین» اذعان کرده اند. «فئودور داستایفسکی» در یکی از نشست های «انجمن عاشقان ادبیات روسیه» در سال 1880، به تفصیل درباره ی او سخن گفت که بخشی از آن را با هم می خوانیم:

در گذشته هرگز شاعری با چنین حس همدردیِ جهانی وجود نداشته است. و موضوع فقط حس همدردی او نیست، بلکه ژرفا و غنای حیرت انگیز او، و حلول روح او در روح ملت های خارجی است؛ حلولی که تقریبا بی نقص است.

همچنین، «ایوان تورگنیف» نویسنده ی رمان معروف «پدران و پسران»، به هنگام سخنرانی در مراسم یادبود «پوشکین» در مسکو بیان کرد:

تمام عناصر شعرهای او، با ویژگی ها و هویت ملت ما همنوا است.

 

 

 

نگاهی به چند اثر برجسته از پوشکین

اگر می خواهید با این مرد بزرگ «ادبیات روسیه» بیشتر و بهتر آشنا شوید، کتاب های زیر را از دست ندهید.

 

«یوگنی آنگین»

شخصیت اصلی این رمان جذاب، مردی شیک پوش به نام «یوگنی آنگین» است که مجبور می شود «سن پترزبورگ» را ترک کند و به ملاقات عمویش در یک روستا برود. یکی از دختران ساکن در روستا که فرزند مردی زمین دار است، عاشق و شیفته ی او می شود. این رمان علیرغم این که یک داستان عاشقانه ی ساده به نظر می رسد، تصویری دقیق و پرجزئیات از زمانه ی «پوشکین» را ترسیم می کند. کتاب «یوگنی آنگین» اثری وسیع و بلندپروازانه است که به همه ی جنبه های جامعه ی زمان خود می پردازد.

 

«دوبروفسکی»

این داستان، قدمتی به اندازه ی زمان دارد: دو همسایه با نام های «تروکوروف» و «دوبروفسکی» سر مسئله ای بی اهمیت با هم مشکل پیدا می کنند و جدل آن ها، به یک نزاع خانوادگی بزرگ تبدیل می شود. «تروکوروف» از ثروت و جایگاه اجتماعی خود استفاده می کند تا قانون را دور بزند، و موفق می شود از طریق شکایت در دادگاه، مِلک متعلق به «دوبروفسکی» را از آن خود کند. همزمان با این اتفاق، دختر «تروکوروف» یعنی «ماشا» به پسر «دوبروفسکی» علاقه پیدا می کند. داستان «دوبروفسکی» در مجموع به مسائل اجتماعی مهم در قرن نوزدهم می پردازد.

 


 

 

«دختر سروان»

این اثر، رمانی تاریخی درباره ی یکی از بزرگترین شورش های رعیت ها در امپراتوری روسیه است. در اواخر قرن هجدهم، رعیتی به نام «یملیان پوگاچف» که خود را امپراتور فقید روسیه یعنی «پتر سوم» معرفی می کرد، در شرایطی نامعلوم درگذشت. «پوگاچف» ارتشی به وجود آورد و توانست قسمت بزرگی از مناطق ی میان «رود ولگا» و «کوهستان یورال» را تحت کنترل خود درآورد. داستان این کتاب، در یکی از شهرهای تحت کنترل او رقم می خورد و به ماجرای عاشقانه ی میان یک افسر و دختری جوان می پردازد که پدر و مادرش در یکی از اعدام های مشهور «پوگاچف» کشته شده اند.

 


 

 

«تراژدی های کوچک»

این مجموعه نمایشنامه، از چهار اثر تشکیل شده است: «شوالیه ی آزمند»، «موتزارت و سالیِری»، «مهمان سنگی» و «ضیافت در روزگار طاعون». این نمایشنامه ها اندکی پس از کامل شدن کتاب «بوریس گودونوف» به رشته ی تحریر درآمدند. «پوشکین» در این آثار قصد داشت کاراکترهایی از کشورها و دوران های مختلف را به کار گیرد و آن ها را به شخصیت هایی قدرتمند و به یاد ماندنی در مواجهه با رویدادهای تاریخی تبدیل کند.

 


 

 

«داستان های بلکین»

این مجموعه دربردارنده ی پنج داستان کوتاه است. «پوشکین» ظاهرا این داستان ها را از مردی فقید به نام «ایوان بلکین» شنیده بود که به احتمال خیلی زیاد، شخصیتی غیر واقعی است. این پنج اثر، داستان هایی ساده و سرراست هستند که در ژانرهای مختلفی طبقه بندی می شوند. هر کدام از «داستان های بلکین»، ماجرایی جذاب و سرگرم کننده است که در لایه های زیرین، انتقادهای گزنده ای را به جامعه ی دوران «پوشکین» وارد می آورد.