کتاب «روزگار سخت»: روایت «ماریو بارگاس یوسا» از گذشته ای ناآرام



این رمان نیز مانند سایر آثار «بارگاس یوسا»، روایتی جذاب و خوش ساخت دارد

رمان «روزگار سخت» اثر نویسنده ی برجسته ی اهل پرو، «ماریو بارگاس یوسا»، که در سال 2019 به انتشار رسید، داستان کودتایی مربوط به سال 1954 را روایت می کند که باعث برکناریِ «خاکوبو آربِنز» از مقام ریاست جمهوری کشور گواتمالا شد. این رمان نیز مانند سایر آثار «بارگاس یوسا»، روایتی جذاب و خوش ساخت دارد اما پیچیدگیِ ساختاری که در رمان هایی همچون «خانه ی سبز» و یا «گفت و گو در کاتدرال» به کار گرفته شده، در آن به چشم نمی خورد. رمان «روزگار سخت»، روایتی کاملا خطی دارد و فصل های مختلف آن، خط داستانیِ اصلی را بدون انحراف و پیچیدگی روایی پی می گیرد. از این منظر، این اثر را می توان کتابی ساده و سرراست از نظر زبان شناختی و همینطور سبک نگارش در نظر گرفت. «بارگاس یوسا» در رمان «روزگار سخت» قصد ندارد شاهکاری از روایت های در هم تنیده و چندوجهی را به نمایش بگذارد بلکه هدفش، ارائه ی نقطه نظری سیاسی و تاریخی است.

 

 

 

یه ‌بار مجبور شدم مردی رو با شکنجه سر حرف بیارم. وسط شکنجه، یه دفعه هوس کردم بزنم زیر آواز و شعرهای «آمادو نِروو» رو که مادرم خیلی دوست داشت، فریاد زدم. به این کارها عادت ندارم، منظورم آوازخونی و شعرخونیه. هرگز برام پیش نمی‌آد، جز مواقعی که مجبور می شم کسی رو شکنجه کنم تا سر حرف بیاد. نمی دونم از کِی شیفته ی این کتاب شکنجه های چینی شدم. بارها و بارها ‌خوندمش، خوابش رو ‌دیدم، تا جایی که تصاویرش رو به وضوح به یاد دارم. می تونستم تکرارشون کنم. واسه ی همین، مطمئنم اگه نسخه ای از کتاب شکنجه های چینی رو داشتی، هیچ کدوم از اون قهرمان ها لال نمی موندن. از کتاب «روزگار سخت»

 

 

کتاب «روزگار سخت» تلاش می کند تا نشان دهد دولت های «خوان خوزه آرِوالو» و «خاکوبو آربِنز» پس از او، در واقع نه کمونیست، بلکه کاملا دموکراتیک بودند: آن ها تلاش کردند تا گواتمالا را مدرنیزه کنند و نهادهای دموکراتیک قدرتمند را، مانند آنچه در ایالات متحده وجود دارد، در کشورشان به وجود آورند و به تبع آن، سطح رفاه زندگی مردم بومی گواتمالا را که نه صاحب زمینی بودند و نه به تحصیل و خدمات درمانی دسترسی داشتند، بالاتر ببرند. «بارگاس یوسا» از طریق داستان خود نشان می دهد ایالات متحده چگونه مرتکب اشتباهی بزرگ شد و از منافع «کمپانی یونایتد فروت» و تعداد اندکی از زمین داران، در مقابل منافع جمعیتی عظیم از اهالی کشور گواتمالا حمایت کرد.

دولت آمریکا و برخی از تاریخ نگاران همچنان تلاش می کنند تا کودتای سال 1954 در گواتمالا را یک نبرد دیگر در چارچوب «جنگ سرد» به تصویر بکشند؛ نبردی که برای جلوگیری از قدرت گرفتن اتحاد جماهیر شوروی در قاره ی آمریکا برپا شد. البته «ماریو بارگاس یوسا» به خاطر نگرش های محافظه کارانه و همچنین ضدیت خود با «سوسیالیسم» و کمونیسمِ بین المللی شناخته می شود و در مصاحبه هایش از دولت های کوبا، ونزوئلا، نیکاراگوئه، بولیوی و مکزیک انتقاد کرده است. او اما در این اثر بیان می کند که دولت ایالات متحده با کمک به برکناری دولت «خاکوبو آربنز»، به اصول دموکراتیک و ماهیت ساختار حکومتیِ خودش خیانت کرده است. حتی برخی از منتقدین ادبی اعتقاد دارند که کتاب «روزگار سخت» بیش از آن که اثری هنری درباره ی تاریخ آمریکای لاتین باشد، رساله ای با هدفِ آشکار کردن یک موضع سیاسی مشخص است.

 

«زِموری» در سال 1877 در جایی نه چندان دور از دریای سیاه متولد شد. از آنجا که یهودی بود و تولدش با نسل کشی های فجیع در سرزمین روسیه مصادف شده بود، پیش از آن که تحت سرپرستی خاله اش به پانزده سالگی برسد، به آمریکا گریخت و در خانه ی یکی از اقوام در «سلما»، در «آلاباما» ساکن شد. «ادوارد ال. برنیِز» هم به خانواده ای از یهودیان مهاجر تعلق داشت اما از طبقه ی اجتماعی و اقتصادی بالاتر، حتی شخصیتی پرآوازه نیز در خاندانشان داشتند: عمویش، «زیگموند فروید». به رغم این که هر دو یهودی بودند، گرچه التزام چندانی به کیش خود نداشتند، بسیار با هم متفاوت بودند. مایه ی مباهات «ادوارد ال. برنیز» بود که پدر علم روابط عمومی شناخته شود، تخصصی که اگر تا آن زمان هم اختراع نشده بود، او را قادر می ساخت این رشته را (به هزینه ی گواتمالا) به قله های دست نیافتنی برساند، تا جایی که آن را به مهم ترین سلاح سیاسی، اجتماعی و اقتصادی قرن بیستم تبدیل کند. این قطعا تحقق پیدا می کرد، گرچه اغلب، خودشیفتگیِ او به مبالغه هایی وسواس گونه منجر می شد. از کتاب «روزگار سخت»

 

 

 

 

فصل نخست کتاب به «کمپانی یونایتد فروت» و بنیان گذار آن یعنی «سام زِموری» اختصاص دارد؛ مردی که یکی از قدرتمندترین چهره ها در آمریکای مرکزی در قرن بیستم به شمار می آمد. او که شخصیتی بسیار جنجال برانگیز بود، کنترل بندرگاه ها، راه آهن ها، تعداد زیادی از مزارع کاشت موز و بانک ها را در اختیار داشت، و سیاستمداران و رئیسان جمهور را انتخاب—و برکنار—می کرد. فصل اول کتاب به داستان دوستیِ او با «ادوارد ال. بِرنِیز» می پردازد؛ مردی که به عنوان مسئول امور تبلیغاتی به کار گرفته شد تا تصویر و وجهه ی «کمپانی یونایتد فروت» را در ایالات متحده و همچنین در سایر نقاط جهان تغییر دهد.

تمام فصل نخست به ارائه ی اطلاعات تاریخی اختصاص یافته و به نوعی، مقدمه ای است که در را رو به سایر اتفاقات داستان می گشاید. پس از این مقدمه، فصل بعد از راه می رسد و مخاطبین را وارد ماجراهای داستانی اثر می کند. در این بخش با شخصیت زنی آشنا می شویم که با نام «بانو گواتمالا» شناخته می شود و نام واقعی اش، «مارتیتا بورِرو پارا» است. «مارتیتا» در بخش های آغازین رمان، دختری کم سن و سال است و با پیشروی روایت، به دختری نوجوان تبدیل می شود و پس از آن نیز به زنی بالغ که روابط زیادی با سیاستمداران و افراد قدرتمند دارد. در نهایت، او را به عنوان زنی سالخورده مشاهده می کنیم که رمان را با مصاحبه ای با خود نویسنده یعنی «ماریو بارگاس یوسا» به پایان می برد. 

این گونه بود که ارتباط میان این دو مردِ بی شباهت، شکل گرفت: مدیر تبلیغات فرهیخته ای که تحصیل کرده و روشنفکر بود و «سام زموری»ِ نخراشیده ای که زندگی اش را با کار و تلاشش ساخته بود. مرد سوداگرِ ماجراجویی بود که با اندوخته ی صد و پنجاه دلاری، تجارتش را آغاز کرده و شرکتی راه انداخته بود که او را میلیونر کرده بود، گرچه از ظاهرش پیدا نبود. صدالبته موز را اختراع نکرده بود و سابق بر آن نیز در ایالات متحده، معدودی از آدم ها از این میوه ی غیربومی تغذیه می کردند، اما به لطف او حالا بخشی از رژیم غذایی میلیون ها شهروند آمریکای شمالی را تشکیل می داد و در اروپا و دیگر نقاط جهان نیز کم کم جای خودش را باز می کرد. چگونه به این موفقیت نائل شده بود؟ به طور قطع، دانستن آن بعید بود، زیرا زندگی «سام زموری» با اسطوره ها و افسانه ها درآمیخته بود. بیشتر به این می مانست که این تاجر خاص، از کتاب های ماجراجویانه سر برون آورده باشد تا از دنیای صنعتی آمریکا. او بر خلاف «برنِیز»، فروتن بود و عادت نداشت درباره ی زندگی خود صحبت کند. از کتاب «روزگار سخت»

 

 

از منظری دیگر، می توان گفت رمان «روزگار سخت» به مفهوم سوءاستفاده ی مردان از زنان می پردازد. شخصیت های مرد در این کتاب، اغلب افرادی سالخورده و قدرتمند هستند که ابتدا از دختری کم سن و سال، سپس از دختری نوجوان که در شرایطی پر خطر قرار گرفته، و در نهایت از زنی که مجبور است به مردی قدرتمند اعتماد داشته باشد، سوءاستفاده می کنند. «بارگاس یوسا» از طریق به کارگیری این مضمون در اثر تاریخی خود، رمان «روزگار سخت» را با دغدغه ها و مسائل جنسیتیِ مربوط به زمانه ی کنونی پیوند زده است.

در حقیقت می توان گفت «ماریو بارگاس یوسا» در این کتاب، بین دو موضوع به ظاهر ناهمگون در گذار است: ماهیت هجومِ پشتیبانی شده توسط دولت ایالات متحده و سازمان CIA به گواتمالا، و مفهوم خشونت علیه زنان. علاوه بر این، او به واسطه ی خلق تصویری از واقعیت های گواتمالا در اواسط قرن بیستم، به شکل حاشیه ای به شرایط جمهوری دومینیکن و دیکتاتور آن یعنی «رافائل لِئونیداس تروخیلو» نیز می پردازد؛ شرایطی که «بارگاس یوسا» به خوبی با آن آشنا است و قبل از این، آن را به شکلی هنرمندانه در کتاب «سور بز» (انتشار یافته در سال 2000) به تصویر کشیده بود. 

 

 

 

تو، اورانیا، سر در نمیاری، هرچند خیلی چیزها از آن دوران فهمیده ای. در آغاز بعضی از چیزها رخنه ناپذیر به نظر می آمد، اما بعد از خواندن، گوش دادن، تحقیق کردن، فکر کردن بالاخره توانستی سر در بیاوری که چطور میلیون ها آدم، له شده زیر بار تبلیغات و نبود اطلاعات، خود کرده به توحش به زور تلقین و انزوا، محروم از اراده ی آزاد و حتی از کنجکاوی، به سبب ترس و عادت به بردگی و چاپلوسی، قادر بودند «تروخیو» را پرستش کنند. از کتاب «سور بز»

 

 


 

«بارگاس یوسا» به این ترتیب، پرده از شرایط زندگی در گواتمالا در سال 1954 برمی دارد: نزاع قدرت میان دولتِ «انقلاب اکتبر»، قوانین وضع شده توسط «خاکوبو آربنز»، و ارتش متعلق به «کارلوس کاستیا آرماس» که با حمایت دولت ایالات متحده تلاش کرد تا «آربنز» را از حکومت کنار بزند. «کارلوس کاستیا آرماس» در زمان کودتا، صدها نفر را به زندان انداخت، شکنجه کرد و به قتل رساند و بسیاری دیگر را مجبور کرد تا در سفارتخانه های متعلق به سایر کشورها، به دنبال پناهندگی سیاسی باشند. او بسیاری از دستاوردهای دولت «آربنز» را از بین می برد، «کمپانی یونایتد فروت» را به قدرت سابقش بازمی گرداند و رژیمی نژادپرست و ستمگر را در گواتمالا شکل می دهد.

 

نور کدری از پنجره های بزرگ مشرف به پادگان یگان افتخار، وارد دفتر می شد و آسمان ابری بود. در دوردست، در حیاط پادگان، تعدادی سرباز در حال آموزش بودند. سرهنگ احساس کرد قطره های عرق از صورتش به زمین افتادند و فریاد کشید: «بدتر از همه، من رو به همدستی در ترور متهم کردین! استدعا دارم با توجه به جایگاه و درجه ی نظامی ام، با احترام بیشتری با من برخورد کنید. من در جریان مذاکرات توافقنامه ی صلح در «سن سالوادور» حضور داشتم. عضو شورای گذار بودم. رئیس جمهور من رو به مقام رئیس سازمان امنیت ارتش منصوب کرد. تقاضای احترام و توجه دارم. چرا اجازه نمی دن با برادرم، ژنرال «خوان فرانسیسکو اولیبا» صحبت کنم که وزیر دفاع «کاستیو آرماس» بود؟ چرا اجازه نمی دن با خانواده ام صحبت کنم؟ نکنه اون ها هم مثل من در اسارتند؟ از کتاب «روزگار سخت»

 

 

می توان گفت مردان قدرتمند، روانشناسی قدرت و شخصیت دیکتاتورهایی مانند «رافائل لئونیداس تروخیلو» و «کارلوس کاستیا آرماس»، از دیگر مضامین کتاب «روزگار سخت» به حساب می آید. «بارگاس یوسا» به کاوش در ویژگی های شخصیتیِ این گونه از افراد و چگونگی رابطه ی زیردستان آن ها می پردازد. در همین حین، با شخصیتی مانند «آبِس گارسیا» رو به رو می شویم: مردی که از یک گزارشگر ساده و خرده پا، به استراتژیست اصلیِ «رافائل لئونیداس تروخیلو» در مورد موضوعات مربوط به امنیت ملی تبدیل می شود و به واسطه ی ایجاد سیستمی از ترس و شکنجه، این امکان را برای «تروخیلو» فراهم می کند که بر تمام جنبه های سیاسی در جمهوری دومینیکن کنترل کامل داشته باشد و در همین حال، نفوذ خود را بر کشورهای حوزه ی کارائیب و آمریکای مرکزی حفظ کند. «آبِس گارسیا» شخصیتی است که حتی پس از مجبور شدن به گریختن، افتخار می کند که در خدمت مردی مانند «تروخیلو» بوده است، حتی اگر دستانش به خون هزاران انسان بی گناه آلوده شده باشد. 

 

این بار ژنرال «کاستانینیو گامارا» سرش را بلند کرد، عینکش را از روی چشمانش برداشت و بدون از دست دادن آرامشش به او خیره شد. وقتی سرهنگ سکوت کرد، سخن گفتن را آغاز کرد و با صراحت گفت: «به دلیل مشارکت در توطئه در بازداشت نیستید. شایعات مردم اهمیت ندارند و خانواده ی شما هم در کمال آرامش به زندگی روزمره ادامه می دن. برای همین فعلا سکوت کنین. شما به دلیل سوءاستفاده از قدرت بعد از ترور رئیس جمهور و انجام اقداماتی که به شما ربطی نداشت، اعم از ایجاد تغییر در دستورات رؤسای نظامی، صدور و لغو مجوزها و دستور بازداشت بی دلیلِ شخصیت های آبرومند بدون دلیل و مدرک، در بازداشتید و همچنین اعلام حکومت نظامی بدون مشورت با مقامات بالاتر. این ها موضوع پرونده ی شماست. مرگ رئیس جمهور «کاستیو آرماس» که عقلتون رو زایل نکرده؟» متهم بار دیگر با عصبانیت فریاد زد: «فقط به وظایفم عمل کردم. مجبور بودم قاتلان رئیس جمهور رو تحت پیگرد قرار بدم. این وظیفه ی من بود، متوجهید؟ از کتاب «روزگار سخت»

 

 

رمان «روزگار سخت»، اثر جذاب دیگری از برنده ی جایزه ی «نوبل ادبیات» در سال 2010، «ماریو بارگاس یوسا» است که با وجود این که داستانی تاریخی مربوط به چندین دهه ی گذشته را روایت می کند، همچنان با زمانه ی کنونی مرتبط به نظر می رسد و به کاوش در ناآرامی هایی می پردازد که هنوز در قرن بیست و یکم، در آمریکای لاتین و سایر نقاط دنیا به چشم می خورد.