1. خانه
  2. /
  3. بلاگ
  4. /
  5. «هرتا مولر»، روایتگر زندگی در استبداد

«هرتا مولر»، روایتگر زندگی در استبداد

Herta Muller

این نویسنده‌ی آلمانی/رومانیایی در سال 2009 جایزه‌ی «نوبل ادبیات» را به دست آورد.

«هرتا مولر»، نویسنده‌ای آلمانی/رومانیایی است که به دلیل آشکار کردن سختی های زندگی در رومانی در طول حکومت استبدادی «نیکولای چائوشسکو»، در سال 2009 جایزه‌ی «نوبل ادبیات» را به دست آورد. «کمیته نوبل» در بزرگداشت آثار او اظهار کرد: «هرتا مولر با استفاده از غنای شعر و صراحت نثر، دورنمای زندگی طردشدگان را به تصویر می کشد.»




«مولر» در ناحیه‌ای آلمانی‌زبان به نام «بانات» در رومانی تحت حکومتی تمامیت‌خواه بزرگ شد. او در دانشگاه «تیمیشوآرا» حضور یافت و در زمان دانشجویی، عضو گروهی از نویسندگان شد که هدفشان، مبارزه برای به دست آوردن آزادی بیان بود. «مولر» پس از فارغ‌التحصیلی، بین سال های 1977 و 1979 به عنوان مترجم در یک کارخانه کار کرد، اما مدتی بعد از آن اخراج شد چون نپذیرفت با «سکوریتاته»—سازمان اطلاعاتی و امنیتی و پلیس مخفی دولت سوسیالیستی رومانی—همکاری کند.


اطراف بنای یادبود قربانیان جنگ، پوشیده از رُز است. رزها بیشه‌ای تشکیل داده‌اند؛ آن‌قدر انبوه که اجازه‌ی تنفس را از چمن گرفته‌اند. گل های سفیدی دارند و چون کاغذ به هم پیچیده‌اند؛ صدای برگ خشک می دهند. سپیده دمیده؛ روز به زودی آغاز می شود. «ویندیش»، هر روز صبح که با دوچرخه جاده‌ی منتهی به آسیاب را طی می کند، روز را می شمارد. جلوی بنای یادبود قربانیان جنگ که می رسد، سال ها را می شمارد. در کنار اولین درخت بعد از آن، همان جایی که طبق معمول توی چاله‌ای می افتد، روزها را حساب می کند.—از کتاب «گذرنامه» اثر «هرتا مولر»




نخستین کتاب او، مجموعه‌ای از داستان های کوتاه به نام «ته دره» که در سال 1982 به چاپ رسید، توسط حکومت رومانی مورد سانسور قرار گرفت اما وقتی نسخه‌ی کامل کتاب به خارج از زادگاهش راه یافت، «مولر» مخاطبین بیشتری پیدا کرد. «مولر» پس از انتشار دومین مجموعه‌ی داستان های خود به نام «تانگوی ظالمانه» که در سال 1984 چاپ شد و مانند کتاب نخست او، تصویری بی‌پرده را از سختی های زندگی در روستایی کوچک در رومانی—مانند محله‌ی آلمانی‌زبان خودش—ارائه کرد، از حق انتشار آثارِ دیگر در رومانی منع شد، و در سال 1987 به همراه همسرش، نویسنده‌ای به نام «ریچارد واگنر»، به آلمان مهاجرت کرد.

نخستین رمان او، کتاب «گذرنامه»، در سال 1986 و در آلمان به چاپ رسید. اما با این که اکنون شرایط زندگی «مولر» تغییر کرده بود، او در آثارش همچنان به روایت و تحلیل سرنوشت‌سازترین تجربه هایش در زندگی می پرداخت: مضامینی همچون تمامیت‌خواهی و دوری از وطن، در سراسر آثار او به چشم می خورد. «مولر» در طول سال های بعد به خلق رمان ادامه داد، از جمله کتاب های «مسافر یک لنگه پا»، «روباهی که خود شکارچی بود»، «قرار ملاقات»، «نفس بریده» و البته شناخته‌شده‌ترین اثر او، کتاب «سرزمین گوجه های سبز»، که در سال 1994 به چاپ رسید و چهار سال بعد، جایزه‌ی «ایمپک دوبلین»—یکی از معتبرترین و گران‌ترین جوایز ادبی دنیا—را برای «مولر» به ارمغان آورد. «مولر» علاوه بر آثار داستانی، تعداد قابل‌توجهی شعر و مقاله نیز خلق کرده است.


در یکی از عکس ها، پدر یک صندلی را دودستی گرفته بود و قدش به نیمه های آن می رسید. رختی به تن داشت و پاهای خمیده‌اش از چاقی چین برداشته بود. عکس کناری، دامادیِ پدر را نشان می داد. از نیمه های سینه به بالایش دیده می شد. از سینه به پایینش، دسته گل سفید پژمرده‌ای بود که مادر به دست داشت. سرهایشان آن‌قدر به هم نزدیک بود که گوش هایشان به هم گرفته بود. در یکی دیگر از عکس ها، پدر شق‌ورق جلوی پرچین ایستاده بود. زیر پوتین هایش برف بود. برف از بس که سفید بود، پدر در فضایی خالی دیده می شد. دست هایش را به نشانه‌ی احترام نظامی بالا برده بود. روی یقه‌اش، آرم و علائمی دیده می شد.—از کتاب «ته دره» اثر «هرتا مولر»




نگاهی به کتاب «سرزمین گوجه های سبز»

سبک جذاب و منحصربه‌فرد «مولر» در روایت داستان هایش، مخاطبین بین‌المللی را برای او به همراه آورد و همین نکته باعث شد آثار این نویسنده‌ی آلمانی/رومانیایی در سال 1996 به زبان انگلیسی ترجمه شود. در میان این آثار، رمان «سرزمین گوجه های سبز» جایگاهی ویژه دارد و با خلق تصویری فراموش‌نشدنی و چندوجهی از مفهوم هراس و همچنین تأثیرات روانشناختی آن بر ذهن انسان، یک تجربه‌ی فرهنگی ارزشمند برای تمام علاقه‌مندان به آثار داستانی به حساب می آید. 

داستان این رمان که در منطقه و دوره‌ای نسبتا ناآشنا برای بسیاری از مخاطبین غربی رقم می خورد، مانند یک درس تاریخیِ غنی و روشنگرانه درباره‌ی پیامدهای هولناک و انکارنشدنیِ استبداد، هم در زندگیِ جامعه به شکل کلی و هم در ذهن انسان ها به صورت فردی است. داستان به چند دوست جوان می پردازد که در دل حکومت دیکتاتوری رومانی در گذشته‌ای نه چندان دور—از سال 1965 تا 1989—در جست‌وجو برای یافتن معنا و هدف زندگی خود هستند.

راوی بی‌نام و دوستانش، «ادگار»، «لولا»، «کِرت» و «گئورگ»، به امید به دست آوردن آینده‌ای بهتر، محل زندگی خود را ترک می کنند. اما این گروه با تمام کم‌تجربگی و جاه‌طلبی های دوران جوانی، تحت تأثیر واقعیت های زندگی در رژیمی سرکوبگر قرار می گیرند و آسیب های عاطفی و روانشناختی زیادی را تجربه می کنند. به همین خاطر شاید بتوان گفت کتاب «سرزمین گوجه های سبز» به همان میزان که یک «داستان تاریخی» است، بر مفهوم بلوغ و شکل‌گیریِ جهانِ ذهنیِ شخصیت ها در دوره ی نوجوانی نیز تمرکز دارد.

کتاب «سرزمین گوجه های سبز» در سراسر روایت داستان، شکلی کاملا تمثیلی به خود می گیرد—نکته‌ای که حتی در عنوان کتاب نیز به چشم می خورد. رومانی در زمان حکومت «چائوشسکو»، به یک حکومت پلیسی تبدیل شد که افراد بی‌شماری از اقلیت های مختلف—به ویژه آلمانی ها—را مورد ظلم و شکنجه قرار داد. «مولر» در این رمان، تصویری تکرارشونده از مأمورانی را ارائه می کند که در حال خوردن «گوجه های سبز» و نارس هستند. 

راوی، این صحنه را به نوعی با روایت های «کتاب مقدس» پیوند می زند و این تصویر را در ذهن مخاطبین شکل می دهد که خوردن آن میوه ها، عواقبی دردناک و بازگشت‌ناپذیر را در پی خواهد داشت. ناتوانی مأموران در خویشتن‌داری در مقابل خوردن میوه ها، تصویری از آزار و ستم بی‌وقفه‌ی حکومت «چائوشسکو» در زندگی مردم رومانی را به ذهن می آورد. به همین شکل، رنگ سبز گوجه ها و نارس بودن آن ها، نمادی از مفهوم حرص و طمع در ابتدایی‌ترین شکل آن است، و شاید به این نکته اشاره می کند که تمام ویرانی ها و تاریکی ها، از همین مفهوم سرچشمه می گیرد.

همزمان با پیشروی داستان، وضعیت روانی و جسمانی شخصیت ها رو به افول می گذارد. تراژدی های متعددی از راه می رسد، خودکشی و خیانت رقم می خورد و مضامینی همچون «گریز از واقعیت» و «آزادی حقیقی از طریق مرگ» مورد توجه قرار می گیرد. راوی همزمان با این که بزرگ می شود و نقص های سرشت انسان را کشف می کند، از دنیای خامی و بی‌تجربگیِ کودکانه فاصله می گیرد و دوران بزرگسالی را با تمام وجوه تأسف‌بار خود تجربه می کند. 


دوست نداشتم کسی مرا آنجا ببیند؛ کسی که از من بپرسد آنجا چه می کنم؛ راستش، من کاری نمی کردم. فقط داشتم پرسه می زدم. مدت زیادی به درخت های توت خیره می شدم و قبل از خروج از آنجا، برای بار آخر به چهره‌ی کسی که روی صندلی نشسته بود، نگاه می کردم؛ چهره‌ای که بیانگر یک روستا و دیار بود. من به چشم خود دیدم که مردان و زنان جوان، با کیسه‌ای بر دوش که یک درخت توت در آن بود، روستای خود را ترک می کردند و یک به یک، درخت توت به حیاط های شهر می آوردند.—از کتاب «سرزمین گوجه های سبز» اثر «هرتا مولر»




عنوان اصلی کتاب در زبان آلمانی، «Herztier» است: واژه‌ای که از ترکیب دو کلمه‌ی «قلب» و «حیوان» به وجود آمده است. در کنار احساسی از هراس که در سراسر رمان حضور دارد، اشاراتی تکرارشونده به مفهوم «هیولایی در قلب هر انسان» صورت می گیرد. «مولر» توضیحات چندانی درباره‌ی این مفهوم ارائه نمی کند و تعبیر معنای آن را بر عهده‌ی مخاطبین می گذارد. کتاب «سرزمین گوجه های سبز» اگرچه ساختاری ساده و سرراست دارد اما سرشار از تصاویر و مضامین پیچیده، هوشمندانه و تأثیرگذار است. «هرتا مولر» که در اقلیتی آلمانی در رومانی بزرگ شد، تجارب و عواطف خودش را به شکلی به‌یادماندنی در افکار شخصیت های داستانش بازتاب داده است.





مقالات مرتبط با "«هرتا مولر»، روایتگر زندگی در استبداد"
بررسی کتاب «جنایت و مکافات» اثر «فئودور داستایفسکی»
بررسی کتاب «جنایت و مکافات» اثر «فئودور داستایفسکی»

جنایت، اخلاق، و احساس عذاب وجدان از اصلی‌ترین دغدغه های «داستایفسکی» به شمار می آید.

«نادین گوردیمر»: نبرد ادبیات و آپارتاید
«نادین گوردیمر»: نبرد ادبیات و آپارتاید

«گوردیمر» جایزه‌ی «نوبل ادبیات» را در همان برهه‌ای به دست آورد که حکومت آپارتاید و نظام نژادپرست در آفریقای جنوبی از بین رفت.

نمادگرایی در ادبیات
نمادگرایی در ادبیات

نمادها عواطف مخاطبین را درگیر می کنند و به شکل مختصر و مفید، ایده های بزرگ و پیچیده را انتقال می دهند.

کتاب «انقراض ششم»: زمین در مواجهه با تهدید انسان‌ها
کتاب «انقراض ششم»: زمین در مواجهه با تهدید انسان‌ها

از زمان پیدایش حیات روی زمین در حدود 3.8 میلیارد سال پیش، سیاره‌ی ما تا کنون پنج انقراض جمعی را تجربه کرده است.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "«هرتا مولر»، روایتگر زندگی در استبداد" ثبت می‌کند