کتاب موهیتو

Mojito
2جلدی
کد کتاب : 104682
شابک : 978-6222600884
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 1260
سال انتشار شمسی : 1402
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 6
زودترین زمان ارسال : ---
تعداد جلد : 2

معرفی کتاب موهیتو اثر هما پوراصفهانی

کتاب « موهیتو» نوشته هما پوراصفهانی توسط انتشارات سخن منتشر شده است.
رمان موهیتو در مورد مردی به نام جانیار است که در زندگی زناشویی خود شکست بدی را تجربه کرده. احساس می‌کند تا زمانی که انتقام نگیرد به آرامش نخواهد رسید.

جانیار مردی‌ست که از همان ابتدای نوجوانی سختی و درد را تجربه کرده و به همین دلیل تبدیل به شخصیتی پخته ،محکم، قوی، کمی خشن و کم حرف شده است. در این بین جانیار با دختری آشنا می شود به نام یاس رازقی … دختری عکاس که به نظر می‌آید می‌تواند در نقشه جانیار به او کمک کند. جانیار بی‌رحمانه تصمیم می‌گیرد از این دختر در پیش‌برد نقشه‌اش سوء استفاده کند.

داستان از اینجا شکل می گیرد. جایی که هم جانیار و هم یاس که دست بر قضا شکستی تقریبا مشابه با شکست جانیار را در زندگی تجربه کرده هر دو باهم تصمیم به انتقام می‌گیرند. اما آیا آنها موفق می‌شوند؟ آیا می توانند تا پایان راه بروند؟ آیا اصلا می توانند به شخصی که به هر دوی آنها ضربه زده، با توجه به اینکه این شخص یک شخص عادی نیست نزدیک شوند؟ موهیتو یک رمان عاشقانه آرام است، ولی اتفاقاتی در آن می‌افتد که آرامش همه را به هم خواهد زد.

کتاب موهیتو

هما پوراصفهانی
هما پور اصفهانی از رُمان نویسان با سابقه ی کشورمان است که در دوازدهم اسفند ماه سال ۱۳۶۹ در شهر اصفهان متولد شده است. وی دارای مدرک کارشناسی ارشد روانشناسی می باشد.هما پور اصفهانی تقریباً از ۱۰ سالگی نوشتن را شروع کردند اما هیچ گاه فکر نمی کردند که استعداد منحصربفردی در نوشتن داشته باشند.خود ِ ایشان در این زمینه می گویند: فکر می کردم همه می توانند بنویسند، اما رفته رفته متوجه شدم که خیلی از افراد حتی از پس نوشتن یک انشای ساده هم بر نمی آیند.
نکوداشت های کتاب موهیتو
یه دختر از جنس شیشه س خیلی زود با کم محبتی می شکنه. سرش را برای یک لحظه بالا آورد. خیره نگاهم کرد و بعد با پوزخند گفت: _ خب دختر از جنس شیشه، تو مگه نمی دونی وقتی یه شی شیشه ای می شکنه چی می شه؟ از سوالش تعجب کردم و گفتم: _ چی می شه؟ دست هایم را کامل تمیز کرده بود. باند را داخل نایلون انداخت و بسته ای چسب زخم بیرون آورد و یکی از آن ها را باز کرد و به شست دست راستم زد و در همان حال گفت: _ شیشه شکسته خودش رو نمی بره! هر کی بیاد سمتش رو زخمی می کنه. نه؟ لبخندی مزموز روی لبم نشست.

قسمت هایی از کتاب موهیتو (لذت متن)