همۀ سال های زندگی ام گم شده ای داشتم که آن رنگ آبی دلخواهم بود. رنگی که توهم نبود، یک واقعیت بود که در دوران کودکی دیده بودم. این رنگ پر از احساس دوست داشتن بود و تنها زمانی که رسول را یافتم، دوباره همان احساس دوست داشتن عمیق در من به وجود آمد. البته رسول ربطی به رنگ آبی نداشت ولی به طرز باورنکردنی آن احساس گم شدۀ دوست داشتن دوران کودکی را که از بابت دیدن رنگ آبی در من به وجود می آمد، زنده می کرد.