کتاب خالکوب آشوویتس

The Tattooist of Auschwitz
کد کتاب : 13727
مترجم :
شابک : 978-6004053327
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 304
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 11
زودترین زمان ارسال : 18 اردیبهشت

خالکوب آشویتس
The Tattooist of Auschwitz
کد کتاب : 2143
مترجم :
شابک : 978-6226220361
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 280
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 8
زودترین زمان ارسال : 18 اردیبهشت

تتوکار آشویتس
The Tattooist of Auschwitz
  • 15 % تخفیف
    150,000 | 127,500 تومان
  • موجود
  • انتشارات: مرو مرو
    نویسنده:
کد کتاب : 13729
مترجم :
شابک : 978-6226202435
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 310
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 18 اردیبهشت

خال کوب آشویتس
The Tattooist of Auschwitz
براساس یک داستان واقعی
کد کتاب : 13728
مترجم :
شابک : 978-6004611992
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 264
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 11
زودترین زمان ارسال : ---

خالکوب آشوویتس
The Tattooist of Auschwitz
کد کتاب : 60580
مترجم :
شابک : 978-6226247702
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 330
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب خالکوب آشویتس اثر هدر موریس

کتاب خالکوب آشویتس، رمانی نوشته ی هدر موریس است که نخستین بار در سال 2018 به انتشار رسید. مردی یهودی و اهل اسلواکی به نام لالی سوکولوف در آپریل سال 1942 به کمپ های کار اجباری در آشویتس برده می شود. نازی ها می فهمند که لالی قادر است به چندین زبان صحبت کند و او را به عنوان خالکوب کمپ به کار می گیرند. وظیفه ی لالی این است که با خالکوبی، نشانه هایی دائمی روی بدن همبندان خود به وجود آورد. لالی که بیش از دو سال و نیم از اسارتش می گذرد، شاهد بی رحمی ها و وحشی گری های ترسناکی بوده، اما همچنین، شجاعت ها و مهربانی هایی فراموش نشدنی را نیز دیده است. او با به خطر انداختن جان خود، پول ها و اشیای ارزشمند کشته شدگان را به هر طریق ممکن با غذا معاوضه می کند تا همبندان خود را زنده نگه دارد. روزی لالی با زنی جوان به نام گیتا آشنا می شود و در همان نگاه اول، تصمیم می گیرد تا از کمپ جان سالم به در ببرد و با او ازدواج کند.

کتاب خالکوب آشویتس


ویژگی های کتاب خالکوب آشویتس

از پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز

نامزد بهترین داستان تاریخی گودریدز

هدر موریس
هدر موریس، نویسنده ای اهل نیوزلند است که اکنون در استرالیا زندگی می کند. او در طول سال ها کار در بیمارستانی در ملبورن، به مطالعه و نوشتن نمایشنامه می پرداخت و پس از مدتی، نویسندگی را به صورت تمام وقت پی گرفت.
نکوداشت های کتاب خالکوب آشویتس
A testament to the endurance of love and humanity under the darkest possible conditions.
گواهی بر ماندگاری عشق و انسانیت در تاریک ترین شرایط ممکن.
Barnes & Noble

A beautiful, illuminating tale of hope and courage.
داستانی زیبا و روشنگرانه درباره ی امید و شجاعت.
Goodreads

A gripping and unforgettable story.
داستانی گیرا و فراموش نشدنی.
Library Journal Library Journal

قسمت هایی از کتاب خالکوب آشویتس (لذت متن)
لالی سعی می کند سرش را بلند نکند. دستش را دراز می کند تا تکه کاغذی را که به او داده می شود، بگیرد. باید آن پنج شماره را روی ساعد دخترکی که کاغذ را در دست دارد خالکوبی کند. شماره دیگری هم آنجا هست، اما کمرنگ شده. سوزن را در ساعد چپ دخترک فرو می برد و یک 3 روی آن حک می کند و تلاش می کند این کار را با ملایمت انجام دهد. خون بیرون می زند، اما سوزن به قدر کافی فرو نرفته و لالی مجبور است دوباره آن عدد را خالکوبی کند. دخترک از دردی که به او وارد می شود و لالی می داند چقدر شدید است، خم به ابرو نمی آورد. لالی خون را پاک می کند و جوهر سبزرنگ را روی زخم می مالد.

لالی دارد خیلی لفتش می دهد. خالکوبی مردها به کنار، آسیب رساندن به تن دختران جوان هولناک است. لالی یک لحظه سرش را بلند می کند و نگاهی سریع می اندازد، مردی با کت سفیدرنگ را می بیند که آرام صف دختران را بالا می آید. مرد هر از گاهی می ایستد و صورت و اندام زن جوان وحشت زده ای را وارسی می کند. آخر سر هم به لالی می رسد. در حالی که لالی تا حد امکان دست دختر را با ملایمت نگه داشته است، مرد سفیدپوش صورت او را در دست می گیرد و با خشونت به این طرف و آن طرف می چرخاند. لالی به آن چشم های وحشت زده نگاه می کند. لب های دخترک تکانی می خورد و آماده حرف زدن می شود. لالی دست دخترک را محکم فشار می دهد تا جلویش را بگیرد. دخترک به او نگاه می کند و لالی بدون صدا و فقط با حرکت لب ها به او می گوید: «هیس». مرد سفیدپوش صورت دخترک را رها می کند و می رود.

لالی روز های گرم تابستان را با گیتا یا با فکر کردن به او سپری می کند. فشار کاری آن ها کاهش نیافته، برعکس بیشتر هم شده است؛ هر هفته هزاران یهودی اهل مجارستان به آشویتس و بیرکناو آورده می شوند. به همین سبب در اردوگاه های مردان و زنان، مدام آشوب و غائله برپاست. لالی متوجه علت این ناآرامی ها شده است. هر چه شماره ی روی ساعد افراد بالاتر باشد احترام دیگران به آن ها کمتر می شود. هر بار که انبوهی زندانی با ملیتی دیگر آنجا آورده می شوند، جنگ قلمرو در می گیرد.