کتاب جدایی تقدیرها

کتاب «تقسیم سرنوشت» نوشته‌ی ورونیکا راث، ادامه‌ی مستقیم داستان جلد اول یعنی «خط مرگ را نقش بزن» است. روایت در دنیایی خیالی شکل می‌گیرد که در آن «جریان» یا نیرویی مرموز به افراد قدرت‌های خاصی می‌دهد و سرنوشت آن‌ها نیز در بدو تولد توسط پیشگوها تعیین می‌شود. تمرکز این جلد بیشتر بر روی تقابل شخصیت‌ها با این سرنوشت‌های از پیش تعیین‌شده است، به‌ویژه برای دو شخصیت اصلی، آکوس کراست و سایرا نوواوک.
در این جلد، سایرا و آکوس هر دو با بحران‌های جدیدی روبه‌رو هستند. سایرا باید با بازگشت پدرش که پیش‌تر تصور می‌شد مرده، کنار بیاید؛ کسی که حالا برای بازپس‌گیری قدرت آمده و جنگی را در کهکشان به راه می‌اندازد. آکوس نیز که سرنوشتش مرگ در خدمت خاندان نوواوک پیش‌بینی شده، با آگاهی از این موضوع، درگیر یک کشمکش درونی می‌شود. هر دو شخصیت درگیر تنش‌هایی هستند که هم به مسائل خانوادگی مربوط است و هم به تعارض میان عشق، وظیفه و آینده‌ای از پیش نوشته‌شده.
روایت کتاب از دید چند شخصیت ارائه می‌شود که امکان دنبال‌کردن جنبه‌های مختلف داستان را فراهم می‌کند؛ از منازعات سیاسی و نظامی میان ملت‌ها گرفته تا درگیری‌های شخصی و روانی. فضای کتاب پر از دسیسه‌های سیاسی، اتحادهای موقت، خیانت و تلاش‌هایی است برای کنترل یا شکستن الگوهای سرنوشت. مفاهیم قدرت، سلطه، و شکل‌گیری هویت فردی در برابر خواست جمعی و پیش‌فرض‌های فرهنگی، در لایه‌های مختلف داستان دیده می‌شود.
در نهایت، داستان به این موضوع می‌پردازد که چقدر انتخاب‌های شخصی می‌توانند واقعا در برابر پیش‌گویی‌های سرنوشت اثرگذار باشند. آکوس و سایرا در مسیرشان مجبور به انتخاب‌هایی می‌شوند که ممکن است برخلاف پیش‌فرض‌های جهان اطرافشان باشد. کتاب، پایان‌بندی ماجراهایی را ارائه می‌دهد که در جلد اول آغاز شده و تلاش می‌کند نشان دهد که در جهانی کنترل‌شده توسط نیروهای ماورایی و پیش‌نویس‌های تغییرناپذیر، هنوز هم فضا برای انتخاب و تغییر وجود دارد.