کتاب سال بلوا (جیبی)

Sal-e- Balva
کد کتاب : 1379
شابک : 9786002783349
قطع : جیبی
تعداد صفحه : 344
سال انتشار شمسی : 1402
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 38
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

سال بلوا
Sal-e- Balva
کد کتاب : 4563
شابک : 978-964-311-374-2
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 344
سال انتشار شمسی : 1402
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 37
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب سال بلوا اثر عباس معروفی

کتاب سال بلوا، رمانی نوشته ی عباس معروفی است که نخستین بار در سال 1992 وارد بازار نشر شد. داستان این رمان ارزشمند و به یاد ماندنی در قالب خاطراتی در ذهن شخصیت اصلی، دختری به نام نوشافرین، روایت می شود. نوشافرین یا نوشا، دختر مردی پرنفوذ به نام سرهنگ نیلوفری است که به منظور پیشرفت در کار خود، به شهری کوچک در حوالی استان سمنان به نام سنگسر می رود. سرهنگ معتقد است دخترش آن قدر شایسته است که می تواند ملکه ی ایران شود و عزم خود را جزم کرده که بهترین زندگی را برای نوشا بیافریند. اما اتفاقات به این سادگی ها که او فکر می کرد، پیش نخواهد رفت. نوشا از طرف دیگر، در گرداب عشق کوزه گری اسرارآمیز می افتد و حاضر است برای معشوق خود دست به هر کاری بزند. اما دست سرنوشت، برای نوشا هم خواب های دیگری دیده است. رمان سال بلوا، اثری فوق العاده جذاب و خردمندانه است که موضوعاتی چون عشق ممنوعه، قدرت طلبی و محدودیت های تحمیل شده بر زنان را به زیباترین شکل به تصویر می کشد.

کتاب سال بلوا (جیبی)


ویژگی های کتاب سال بلوا

جزء فهرست برترین آثار داستانی ایران

جزء پرفروش ترین کتاب های ایران

عباس معروفی
عباس معروفی، زاده ی 27 اردیبهشت 1336 شمسی، رمان نویس، نمایشنامه نویس، شاعر، ناشر و روزنامه نگار ایرانی مقیم آلمان است. او فعالیت ادبی خود را زیر نظر هوشنگ گلشیری و محمدعلی سپانلو آغاز کرد و در دهه ی 1360 با انتشار رمان «سمفونی مردگان» در ادبیات ایران به شهرت رسید.معروفی در تهران به دنیا آمد. او از دانشکده ی هنرهای زیبای تهران در رشته ی ادبیات دراماتیک فارغ التحصیل شد و حدود یازده سال معلم ادبیات در دبیرستان های هدف و خوارزمی تهران بود.نخستین مجموعه داستان معروفی در سال 1359 در تهران منتشر شد....
قسمت هایی از کتاب سال بلوا (لذت متن)
می دانی اولین بوسه ی جهان چطور کشف شد؟ دست هاش تا آرنج گلی بود، گفت که در زمان های بسیار قدیم، زن و مردی پینه دوز یک روز به هنگام کار، بوسه را کشف کردند. مرد دست هاش به کار بود، تکه نخی را با دندان کند، به زنش گفت بیا این را از لب من بردار و بینداز. زن هم دست هاش به سوزن و وصله بود، آمد که نخ را از لب های مرد بردارد، دید دستش بند است، گفت چه کار کنم. ناچار با لب برداشت، شیرین بود، ادامه دادند.

گاهی احساس می کردم دنیا بر اساس عقل و منطق مردانه می گردد که مردها شوهر زن ها بشوند و صورتشان را چروکیده کنند، اگر توانستند بچه به دامنشان بیندازند و اگر نتوانستند اشکشان را در بیاورند. زن موجودی است معلول و بی اراده که همه جرأت و شهامتش را می کشند تا بتوانند برتریشان را به اثبات برسانند. مسابقه ی مهمی بود و مرد باید برنده می شد.

عمرباخته ها، عاشق عمر دیگران می شوند.