کتاب مولکول های شادی

Meet Your Happy Chemicals: Dopamine, Endorphin, Oxytocin, Serotonin
فرمون رو به دست بگیر!
کد کتاب : 139144
مترجم : امیرحسین خزیمه
شابک : 978-6225737051
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 219
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2012
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 22 مهر

معرفی کتاب مولکول های شادی اثر لورتا برونینگ

احساسی که ما به آن «شادی» می‌گوییم، از ۴ مولکول مغزی ریشه می‌گیرد. این ۴ مولکول با نام‌های دوپامین، اندورفین، اکسی‌توسین و سروتونین شناخته می‌شوند. این «مولکول‌ های شادی» وقتی زیاد می‌شوند که مغز متوجه چیزی بشود که برای بقا خوب باشد.
هر مولکول نوع متفاوتی از احساس خوب را تحریک می‌کند. دوپامین احساس لذت پیداکردن چیزی که دنبالش هستیم را تحریک می‌کند. احساس «کشفش کردم!». اندورفین درد را سرکوب می‌کند و احساسی می‌دهد که به‌عنوان «سرخوشی» شناخته می‌شود. اکسی‌توسین احساس امنیت در کنار دیگران را ایجاد می‌کند که این روزها به آن «رابطه» می‌گوییم و سروتونین احساس مورد احترام دیگران بودن یا «غرور» را ایجاد می‌کند. این کتاب به شما کمک می‌کند مولکول های شادی زندگی خودتان را بشناسید و بتوانید فرمان شادی زندگی‌تان را دستتان بگیرید.

کتاب مولکول های شادی

لورتا برونینگ
دکتر لورتا گرازیانو برونینگ، بنیانگذار موسسه پستانداران درونی و پروفسور ممتاز مدیریت در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، خلیج شرقی است. او نویسنده کتاب‌های زیادی در مورد شادی است، از جمله کتاب معروف عادت‌های یک معز شاد.آثار دکتر برونینگ در رسانه‌های مهمی به نمایش درآمده و به زبان‌های بسیاری ترجمه شده است. او در بسیاری از وبینارها، پادکست‌ها و کنفرانس‌ها به صورت عمومی صحبت می‌کند.
قسمت هایی از کتاب مولکول های شادی (لذت متن)
«مغز پستانداری بدن رو تحریک می‌کنه که به‌سمت چیزهایی حرکت کنه که مولکول‌های شادی رو تحریک می‌کنن؛ و از چیزهایی که مولکول‌های ناشادی رو تحریک می‌کنن دوری کنه. شما می‌تونید جلوی عمل کردن براساس یک تکانهٔ نوروشیمیایی رو بگیرید، اما اون موقع مغزتون یک تکانهٔ دیگه تولید می‌کنه. شما همیشه در حال استفاده از مولکول‌های عصبی هستید تا تصمیم بگیرید چی براتون خوبه و از چی دوری کنید. قشر مغزتون با جهت‌دهی، توجه و فیلتر کردن اطلاعات کمک می‌کنه. اما مغز لیمبیک جرقّهٔ رفتارتون رو می‌زنه. ما برای سر درآوردن از فراز و فرودهای مولکول‌های مغزی سختی می‌کشیم، چون از منطق کلامی ما تبعیت نمی‌کنن. اونا از سیستم عاملی که از نیاکانمون به ارث بردیم تبعیت می‌کنن. وقتی بدونید مغز پستانداری چطور کار می‌کنه، آسون‌تر می‌تونید با فراز و فرودهای مولکول‌های عصبیتون کنار بیایید. مولکول‌های شادی برای این‌که همیشه روشن باشن تکامل پیدا نکردن. اونا تکامل پیدا کردن تا بقای شما رو بیشتر کنن. این مسئله این‌طور به‌نظر نمی‌رسه، چون مغز پستانداری تعریف خودش رو از بقا داره. با این‌که بچه‌ها درک واقع‌بینانه‌ای از بقا ندارن، مغز پستانداری به تجربه‌های زودهنگام تکیه می‌کنه! و به بقای ژن‌هاتون به اندازهٔ بقای بدنتون اهمیت می‌ده. این مغز دمدمی‌مزاج مسئلهٔ آدم بودن رو پیچیده می‌کنه. ما انتخابی نداریم جز این‌که با مغزی که داریم زندگی کنیم. اگه بدونید چطور کار می‌کنه، می‌تونید مولکول‌های شادی بیشتری ازش بگیرید و از مولکول‌های ناشادی بیشتر دوری کنید. احمقانه‌ست که قشر مغزتون رو آدم‌خوبه بدونید و سیستم لیمبیک رو آدم‌بده. شما به هردوشون نیاز دارید تا بفهمید دور و اطرافتون چه خبره. قشر مغز دنیا رو آشوبی از جزئیات می‌بینه تا اینکه لیمبیک برچسب خوب و بد رو روی اون‌ها می‌زنه. مهم‌تر این‌که، قشر مغز نمی‌تونه مولکول‌های شادی تولید کنه. اگه می‌خواید شاد باشید باید از سیستم لیمبیک بخوایدش. اما قشر مغز و سیستم لیمبیکتون با کلمه‌ها کار نمی‌کنن. علتش هم اینه که سیستم لیمبیک نمی‌تونه زبان رو پردازش کنه. وقتی با خودتون صحبت می‌کنید همه‌ش توی قشر مغزتون اتفاق می‌افته. سیستم لیمبیکتون هیچ‌وقت با کلمات بهتون نمی‌گه که چرا مولکول‌های شادی یا ناشادی رو فوران داده. حیوونا تکانه‌های نوروشیمیایی‌شون رو بدون خواستن توضیح کلامی می‌پذیرن. به همین خاطره که حیوونا می‌تونن کمک کنن سر از کار مغز خودمون دربیاریم. اینجا هدفمون تجلیل از حیوونا یا تکانه‌های اولیه نیست. هدف سر درآوردن از فراز و فرود مولکول‌های عصبی خودمونه.»