کتاب خاطره ای از کریسمس

A Christmas Memory
کد کتاب : 1604
مترجم :
شابک : 978-964-6542-51-8
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 95
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1956
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

ترومن کاپوتی، از پرفروش ترین نویسندگان آمریکا

سریالی بر اساس این کتاب ساخته شده است.

معرفی کتاب خاطره ای از کریسمس اثر ترومن کاپوتی

کتاب خاطره ای از کریسمس، مجموعه ای از سه داستان کوتاه نوشته ی ترومن کاپوتی است که نخستین بار در سال 1956 منتشر شد. داستان های این کتاب که رگه های خودزندگی نامه ای فراوانی دارند، در دهه ی 1930 میلادی می گذرند و دوره ای از زندگی پسری هفت ساله (راوی داستان)، و زنی با رفتارها و تعلقات کودکانه را روایت می کند. این زن، یکی از خویشاوندان راوی و بهترین دوست او است و این دو در کنار سایر اعضای فامیل، که افرادی خودرأی و کج خلق هستند، زندگی می کنند. این اثر تأثیرگذار و خیال انگیز به زندگی در مناطق روستایی، دوستی و لذت در کنار هم جمع شدن در زمان کریسمس می پردازد و علاوه بر این، با پرداختی شاعرانه و در عین حال گزنده از تنهایی و فقدان سخن می گوید.

کتاب خاطره ای از کریسمس

ترومن کاپوتی
"ترومن گارسیا کاپوتی، زاده ی 30 سپتامبر 1924 و درگذشته ی 25 آگوست 1984، رمان نویس، نمایش نامه نویس، فیلمنامه نویس و بازیگر آمریکایی بود. او در نیوارولئان واقع در لوییزیانا به دنیا آمد و پدر و مادرش زمانی که چهار ساله بود، از یکدیگر جدا شدند. او پس از این جدایی به آلاباما فرستاده شد تا پنج سال آینده را در کنار خویشاوندان مادرش سپری کند. کاپوتی که کودکی تنها بود، قبل از ورود به مدرسه به صورت خودآموز، خواند و نوشتن را فراگرفت. او داستان نویسی را از سن یازده سالگی شروع کرد.او در سال 1943 در دپارت...
نکوداشت های کتاب خاطره ای از کریسمس
A classic from one of the greatest writers and most fascinating society figures in American history.
اثری کلاسیک از یکی از بزرگترین و شگفت انگیزترین چهره های اجتماعی در تاریخ آمریکا.
Vanity Fair

An unforgettable portrait of an odd but enduring friendship.
تصویری فراموش نشدنی از یک دوستی غیرمعمول اما ماندگار.
Penguin Random House Penguin Random House

A tiny gem.
جواهری کوچک.
School Library Journal School Library Journal

قسمت هایی از کتاب خاطره ای از کریسمس (لذت متن)
«دوستای زیادی داری؟» «حدود هفت تا، و کسایی که کلا بهشون نیاز دارم. بیست نفر شاید هم بیشتر یا کمتر.» «چه معیاری برای دوست شدن داری؟» «اول اینکه احمق نباشه. من یکی دوبار عاشق احمق ها شدم، خب مسلما خیلی هم زیادن. از اون بدتر اینه که با کسی باشی که هیچ حسی به او نداشته باشی. خدایا! چطور بیشتر آدما ازدواج می کنن و احساس خوشبختی هم نمی کنن.

با امروز در چشمانم، می توانستم دنیا را ترک کنم.