این کتاب حاوی صدوبیست نامۀ کافکا است، از سال ۱۹۰۹ تا چند روز پیش از مرگش در سال ۱۹۲۴، به کوچکترین و عزیزترین و نزدیکترین خواهرش اوتلا، همراه با وقفههایی گاه کوتاه و گاه طولانی. اوتلا تنها فرد خانواده بود که کافکا به او اعتماد کامل داشت. از این رو سخنی بهگزاف نخواهد بود اگر مدعی شویم این نامهها چهرۀ دیگری از کافکا را به ما نشان می دهند: چهرۀ برادری پشتیبان و مهربان و در بسیاری موارد بذلهگو.
«کافکا» نویسندهی تناقض ها است: تصویرگر جهانی پرتلاطم، گیجکننده، چندپاره و بزرگ که از پارادوکس های ریز و درشت شکل گرفته است.
پژوهشگران در سال های اخیر، به ارتباطاتی میان شباهت های اعصاب شناختیِ بیماری های روانی، و خلاقیت در ذهن اشاره کرده اند.
داستان های «فرانتس کافکا»، معنی هایی را در خود جای داده اند که تنها پس از مطالعه ی چندباره ی آثار او برای مخاطبین آشکار می شوند.
در دست گرفتن جایزه نوبل ادبیات برای همه نویسندگان یک آرزو و رویا است. اما این رویا برای همه محقق نشد.
مخاطبین امروزی می توانند قدردان براد باشند که آثار کافکا را نگه داشت ولی واقعیت امر این است که کتاب محاکمه به خاطر «یک خیانت در امانت» در دسترس ما است
مطالعه ی آثار عجیب و کابوس وار کافکا به ما یادآوری می کند که پشت نقاب زندگی روزمره ی هر فرد، یک زندگی عاطفیِ منحصر به فرد و پر فراز و نشیب وجود دارد.