کتاب سر بر باد رفته داماشنو مونته یرو

The Missing Head of Damasceno Monteiro
کد کتاب : 1635
مترجم : کاملیا رفعت نژاد
شابک : 978-964-7081-59-7
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 207
سال انتشار شمسی : 1393
سال انتشار میلادی : 1997
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

آنتونیو تابوکی از برترین و پرفروش ترین نویسندگان ایتالیا

معرفی کتاب سر بر باد رفته داماشنو مونته یرو اثر آنتونیو تابوکی

کتاب سر بر باد رفته داماشنو مونته یرو، رمانی نوشته ی آنتونیو تابوکی است که نخستین بار در سال 1997 انتشار یافت. تابوکی در این رمان، داستانی تریلر را خلق کرده اما تریلری آنچنان عمیق و پر از ظرافت های فکری که به راحتی می توان آن را از سایر آثار مرسوم در این ژانر متمایز دانست. این کتاب جذاب به مسائل اجتماعی متداول می پردازد: جرم و جنایت، فساد در نیروهای پلیس، روزنامه های زرد و دادگاه ها (چه دادگاه های قضایی و و چه انظار عمومی). یک کولی، جسدی بدون سر را پیدا می کند و روزنامه نگاری جوان به نام فرمینو، پیگیر ماجرای این پرونده می شود. مشخص می گردد که جسد، مردی به نام داماشنو منته یرو بوده که برای یک شرکت واردات و صادرات کار می کرده و درگیر ماجرای قاچاق هروئین شده بوده است. اما نکته اینجاست که پلیس در حال از بین بردن تمامی مدارک و شواهد است.

کتاب سر بر باد رفته داماشنو مونته یرو

آنتونیو تابوکی
آنتونیو تابوکی، زاده ی 24 سپتامبر 1943 و درگذشته ی 25 مارس 2012، استاد دانشگاه و نویسنده ی ایتالیایی بود. تابوکی در پیزا به دنیا آمد اما در خانه ی پدربزرگ و مادربزرگش در یکی از روستاهای نزدیک محل تولدش بزرگ شد.او در سال های تحصیل در دانشگاه، به جای جای اروپا سفر کرد تا با نویسنده هایی که با آثار آن ها در کتابخانه ی دایی خود رو به رو شده بود، بیشتر آشنا شود. تابوکی اولین اثر خود را در سال 1978 منتشر کرد. او در دانشگاه سینا، زبان و ادبیات پرتغالی تدریس می کرد.
نکوداشت های کتاب سر بر باد رفته داماشنو مونته یرو
Elegant, inventive, and disquieting.
دلنشین، خلاقانه و دلهره آور.
Boston Review

With an intriguing range of philosophical and political overtones.
با گستره ای حیرت آور از پرداخت های فلسفی و سیاسی.
Contemporary Fiction

A gripping read.
داستانی گیرا.
Salon

قسمت هایی از کتاب سر بر باد رفته داماشنو مونته یرو (لذت متن)
وکیل جواب داد: «در این فرصت، شما توی روزنامه تان بر تناقض گویی های این آقایان کاملا تأکید کنید. خوب است که افکار عمومی از آن مطلع بشوند و تا جایی که به آخرین اظهارات مربوط می شود، با جیرجیرک سبز مصاحبه کنید. او مطمئنا دست پیش می گیرد اما ما هم دست پیش می گیریم. هرکس بازی خودش را می کند.

کار زنش بود که شب قبل، چراغ نفتی را کنار تخت برزنتی گذاشته بود به این بهانه که تاریکی برایش کابوس می آورد و خواب امواتش را می بیند. می گفت وقتی چراغ با سوی بسیار کم روشن است، ارواح مردگانش جرأت نمی کنند به سراغش بیایند و او را به حال خود رها می کردند تا راحت بخوابد.