کتاب «نظریه اجرا» نوشتهی ریچارد شکنر یکی از آثار بنیادین در حوزهی مطالعات اجراست که نخستینبار در سال ۱۹۸۸ در ویرایشی بازنگریشده و گسترشیافته توسط انتشارات راتلج منتشر شد و در سال ۲۰۰۳ نیز در مجموعهی آثار کلاسیک این ناشر به چاپ رسید. این اثر که در ادامهی کتاب پیشین شکنر در سال ۱۹۷۶ با عنوان مقالاتی در باب نظریه اجرا شکل گرفت، مجموعهای از مقالات مهم او را در بر میگیرد و با بازتعریف معنای اجرا و گسترش مرزهای مفهومی آن، جایگاهی تازه برای این حوزه رقم میزند. شکنر بهعنوان یکی از پیشگامان مطالعات اجرا، عرصهای میانرشتهای را بنا نهاد که تئاتر را با انسانشناسی، آیینهای فرهنگی و حتی ابعاد زندگی روزمره پیوند میزند. او در این کتاب دیدگاهی نو ارائه میکند که بر اساس آن اجرا دیگر محدود به صحنه یا متن نمایشی نیست، بلکه در هر جای زندگی انسانی حضور دارد: در آیینهای مذهبی و اجتماعی، در نقشهای روزانه، در رواندرمانی و حتی در بازی. همین چشمانداز است که «نظریه اجرا» را به متنی مرجع برای فهم فرهنگ به مثابه کنشی اجرایی بدل میسازد. ساختار کتاب غنای موضوعی فراوانی دارد و از مباحثی چون «درام، فیلمنامه، تئاتر و اجرا» تا «از آیین تا تئاتر و بازگشت»، «رفتارشناسی و تئاتر»، «بزرگیهای اجرا» و «زیباییشناسی» را در بر میگیرد. در خلال این مباحث، شکنر مفاهیم کلیدی متعددی را معرفی میکند؛ از جمله ایدهی «بافت اثربخشی-سرگرمی» که نشان میدهد اجرا همزمان میتواند حامل معنای فرهنگی باشد و آن را دگرگون سازد، یا مفهوم «رفتار بازسازیشده» که بر بازآفرینی و تداوم رفتارهای پیشین در دل اجرا تأکید میکند و از این طریق استمرار فرهنگ را توضیح میدهد. افزون بر این، او بر پدیدهی «همآفرینی» انگشت میگذارد، جایی که معنا نه به طور یکجانبه از سوی اجراکننده، بلکه در تعامل میان اجراگران، مخاطبان و بستر اجتماعی ساخته میشود. اهمیت این نظریهها فراتر از تئاتر و هنرهای نمایشی است و همچنان بر رشتههای گوناگون از انسانشناسی و مطالعات فرهنگی تا نظریههای اجتماعی و حتی رواندرمانی تأثیر میگذارند. همین گسترهی تأثیر باعث شده است «نظریه اجرا» همواره در مرکز توجه محققان و هنرمندان باقی بماند. واکنشهای تحسینآمیز به کتاب نیز این جایگاه را نشان میدهد: آگوستو بوال مرور دوبارهی آن را پس از سه دهه «همچون دیدار با دوستی قدیمی» توصیف کرده و هومی کی. بابا آن را «اثری با ظرافت عالمانه که در رشتههای مختلف میدرخشد» نامیده است. در نهایت، «نظریه اجرا» فراتر از یک متن تخصصی، چشماندازی نو برای فهم زندگی اجتماعی پیش روی ما میگذارد. شکنر با نگاه میانرشتهای خود، اجرا را نه صرفا هنر صحنهای بلکه پدیدهای عمیقا انسانی معرفی میکند؛ پدیدهای که در آیینها، نقشها و بازآفرینیهای روزمره تداوم دارد و فرآیند معناسازی جمعی ما را شکل میدهد. از این رو، این کتاب نهتنها برای دانشجویان و پژوهشگران تئاتر، بلکه برای هر کسی که در پی درکی ژرفتر از فرهنگ و تجربهی انسانی است، منبعی بیبدیل به شمار میآید.