کتاب بدطینتان

Bad Intentions
کد کتاب : 17985
مترجم :
شابک : 978-6008984986
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 232
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 2008
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

«کارین فوسوم» از نویسندگان پرفروش در ادبیات نروژ

معرفی کتاب بدطینتان اثر کارین فوسوم

کتاب «بدطینتان» رمانی نوشته ی «کارین فوسوم» است که نخستین بار در سال 2008 به انتشار رسید. داستان بر سه مرد جوان تمرکز می کند: «الکس فریمان»، «فیلیپ رایلی»، و «یون مورنو». سال ها از دوستی آن ها با یکدیگر می گذرد اما اتفاقی رقم می خورد که رابطه ی آن ها را دستخوش تغییر می کند و باعث می شود «مورنو» در حالی نامتعادل، از قایقی کوچک به درون دریاچه ای در نزدیکی «اسلو» به نام «آب مرده» بپرد. «سه یر» و همکارش، «یاکوب اسکار»، مدرکی دال بر قتل پیدا نمی کنند، اما نکته ای مرموز در مورد این اتفاق وجود دارد چرا که «فریمان» و «رایلی» جزئیات مربوط به خودکشی دوستشان را تغییر می دهند. وقتی جسد یک مهاجر ویتنامی هفده ساله به نام «کیم وان چائو» در دریاچه ای دیگر پیدا می شود، «سه یر» درمی یابد که آن سه دوست در شبی که «چائو» ناپدید شد، با او در یک مهمانی حضور داشتند.

کتاب بدطینتان

کارین فوسوم
کارین فوسوم (متولد 6 نوامبر 1954) نویسنده نروژی داستان های جنایتی است که اغلب از آن به عنوان "ملکه نروژی جرم" یاد می شود. کارین ماتیسن در 6 نوامبر 1954 در Sandefjord، در بخش وستفولد، نروژ به دنیا آمد. او هم اکنون در نزدیکی اسلو زندگی می کند. نخستین مجموعه او در سال 1974 و در 20 سالگی به عنوان شاعر آغاز شد. مدتی در بیمارستان ها، خانه های سالمندان کار می کرد و در توانبخشی معتادان به مواد مخدر نیز کمک می کرد.فوسوم فعالیت ادبیات خود را به عنوان شاعر آغاز کرد. او نویسنده سریال رمان های جنایی بازرس...
نکوداشت های کتاب بدطینتان
Fossum's excellent mystery.
داستان معمایی شگرف «فوسوم».
Publishers Weekly Publishers Weekly

Like its predecessors, a gem.
مانند آثار قبلی، یک جواهر.
Guardian Guardian

By one of Nordic noir's most skilled practitioners.
اثر یکی از ماهرترین نویسندگان داستان های «نوآر نوردیک».
Library Journal Library Journal

قسمت هایی از کتاب بدطینتان (لذت متن)
او مردی بود که می توانست اضطراب و اندوهش را کنترل کند و حرف بزند، و نشانه های رنج و ناراحتی عمیق آن مرد را می شد تشخیص داد. «ریلی» رفتار او را که دید، تحت تأثیر قرار گرفت هرچند از ساختگی بودن آن اطلاع داشت.

با وجود این که آن ها سینه به سینه ی قانون و زیر دندانه های تیز آن بودند، تمام چیزی که او به آن فکر می کرد، بچه گربه ی داخل جعبه کیک بود.

این فکر او را به هم ریخت، حیوان در قلبش ریشه کرده و با پنجه هایش به آن چسبیده بود، فکر کرد که باید بلند شود و سری به بچه گربه بزند.