انسانها تاریخ خود را می سازند -نتیجه اش هرچه می خواهد باشد- در آن هرکس به دنبال هدف آگاهانه خویش روان است و درست برآیند این اراده های مختلف، در جهت های مختلف و برآیند تاثیرات گونه گون بر جهان خارجی است که تاریخ را تشکیل می دهد. پس این پرسش نیز پیش می آید: این افراد بسیار چه می خواهند؟ اراده یا ناشی از شور و هیجان یا سنجیده است. ولی اهرمهایی که بلاواسطه شور و هیجان یا سنجیدگی را تعیین می کنند بسیار متنوعند. این اهرمها می توانند تا اندازه ای عوامل عینی خارجی، تا اندازه ای انگیزه های آرمانی، جاه طلبی، «علاقه به حقیقت و عدالت»، تنفر شخصی یا حتا انواع هوسهای فردی محض باشند. اما از یکسو ما دیده ایم که بسیاری اراده های فردی که در تاریخ فعالیت دارند غالبا نتایجی غیر از نتایج قصد شده به بار می آورند و بیشتر نتایجی کاملا متضاد؛
ما این زحمت را به خود نخواهیم داد که برای فیلسوفان خردمندمان توضیح دهیم که «رهایی» «انسان» با فرو کاستن فلسفه، الهیات، جوهر و جز آن ها به «خودآگاهی» و با رهایی «انسان» از سلطه ی این عبارات -که هرگز او را از اسارت بازنداشته است- حتی گامی هم به پیش نمی رود. و نیز به آنان توضیح نخواهیم داد که نیل به رهایی واقعی فقط در جهان واقعی و با وسایل واقعی امکان پذیر است، که بردگی بدون دستیابی به ماشین بخار و دستگاه نخریسی ملغا نمی شود، که سرواژ (ارباب-رعیتی) را بدون کشاورزی اصلاح شده نمی توان از میان برداشت و به طور کلی، مردم تا زمانی که قادر نباشند خوراک، نوشاک، پوشاک و سرپناه کافی -به لحاظ کمی و کیفی- به دست آورند، رها نتوانند شد. «رهایی» کنش تاریخی است نه ذهنی، و با وجود شرایط تاریخی مناسب، (یعنی) در مرحله ای از صنعت، تجارت و کشاورزی فراهم می گردد.