کتاب گفتگو با غریبه ها

Talking to Strangers
هر آنچه که لازم است راجع به کسانی که نمی شناسیم بدانیم
کد کتاب : 24716
مترجم :
شابک : 978-6227251203
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 283
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2019
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

نامزد جایزه گودریدز سال 2019

معرفی کتاب گفتگو با غریبه ها اثر مالکوم گلدول

چطور فیدل کاسترو توانست برای یک نسل سازمان جاسوسی آمریکا را گول بزند؟ برای چه نویل چمبرلین فکر کرد که می تواند به آدولف هیتلر اعتماد کند؟ آیا سیتکام ها یا طنزهای موقعیت تلویزیونی درباره ی نحوه ی ارتباط با یکدیگر چیزی به ما می آموزند که حقیقت ندارد؟
مالکوم گلدول در حالی که این سوال ها را مورد بررسی قرار می دهد، صرفا کتابی برای خواندن ننوشته است. او این اثر را برای شنیدن نیز خلق کرده. در نسخه ی صوتی کتاب گفتگو با غریبه ها، مخاطب صدای افرادی که با آن ها مصاحبه شده نظیر دانشمندان، جرم شناسان و روانشناسان ارتش را نیز می شنود. رونوشت دادگاه ها مجددا اجرا شده و به نمایش درآمده اند. گلدول در این کتاب، کلاهبرداری برنی مادوف، دادگاه آماندا ناکس و خودکشی سیلویا پلات را بازبینی می کند و مخاطب مستقیما از بازیگران حقیقی این تراژدی های واقعی می شنود. نویسنده با افراد درخشانی مصاحبه می کند و دیدگاه های قوی را ایجاد میکند. او چشمانی تیز و طبعی کنایی دارد و یکی از بهترین مشاهده گرهای نسل حاضر محسوب می شود که با یاری دادن مخاطب در دیدن تصویر بزرگ تر و اندیشیدن به آن، تلاش در توجیه شرایط انسان ها دارد و به همین دلیل مخاطبان او را تحسین می کنند.
گلدول بحث می کند که یک چیزی درباره ی ابزارها و استراتژی هایی مورد استفاده ی ما برای سر در آوردن از کار افرادی که نمی شناسیم، اشتباه است. و چون ما نمی دانیم که چطور باید با غریبه ها صحبت کنیم، با آغوش باز ناسازگاری ها و سو تفاهم ها را به زندگی خود دعوت می کنیم واین اختلافات و سو تفاهم ها، اثری عمیق بر زندگی و جهان پیرامون ما خواهد گذاشت.

کتاب گفتگو با غریبه ها

مالکوم گلدول
مالکوم تیموتی گلدول، زاده ی 3 سپتامبر 1963، روزنامه نگار، نویسنده و سخنران کانادایی است که در همپشایر انگلیس به دنیا آمده است.زمانی که او شش ساله بود، خانواده اش به اونتاریوی کانادا مهاجرت کردند. گلدول در دبیرستان در مسابقات دو شرکت می کرد و در چهارده سالگی برنده ی دوی 1500متر شد.او در سال 1984 در رشته ی تاریخ از دانشگاه تورنتو فارغ التحصیل شد. وی در سال 1987 به بخش های اقتصادی و علمی روزنامه ی واشنگتن پست پیوست تا سال 1996 در آن جا مشغول بود. مالکوم گلدول از سال 1996 عضو تحریریه ی روزنامه ی ...
نکوداشت های کتاب گفتگو با غریبه ها
Talking to Strangers is a must-read...I love this book... Reading it will actually change not just how you see strangers, but how you look at yourself, the news--the world...Reading this book changed me.
گفتگو با غریبه ها کتابی دوست داشتنی است که باید خوانده شود...خواندن آن نه تنها طرز نگاه شما به غریبه ها را تغییر می دهد، بلکه طرز نگاه شما به خودتان و اخبار و جهان را نیز تغییر می دهد.
Oprah Magazine Oprah Magazine

Mr. Gladwell's towering success rests on the moment when the skeptic starts to think that maybe we're wrong about everything and maybe, just maybe, this Gladwell guy is onto something...Talking to Strangers is weightier than his previous titles
موفقیت عمده ی آقای گلدول زمانی اتفاق می افتد که ذهن شکاک به این می اندیشد که شاید ما درباره ی همه چیز اشتباه می کنیم و شاید، تنها شاید این آقای گلدول نقشه ای در سر دارد...گفتگو با غریبه ها نسبت به عناوین قبلی او وزین تر است.
New York Times New York Times

Gladwell has again delivered a compelling, conversation-starting read...At a time when the world feels intractably polarized, a book examining the varying ways we misinterpret or fail to communicate with one another could not feel more necessary...With a mix of reporting, research and a deft narrative hand, Gladwell illuminates these examples with the page-turning urgency of a paperback thriller.
گلدول اثری متقاعد کننده با شروعی مکالمه ای ارائه داده است...در عصر حاضر که دنیا به طور غیر قابل حلی قطبی شده است، کتابی که شیوه های مختلف شکست یا سو برداشت در ارتباط با دیگران را بررسی می کند، بسیار ضروری است. گلدول با ترکیبی از گزارشات و تحقیقات و قلمی روایتگر، مثال هایش را در این کتاب خواندنی و ضروری و هیجان انگیز روشن می کند.
Los Angeles Times Los Angeles Times

Gladwell's case studies are thrilling...Chock-full of gripping anecdotes from the recent and forgotten past. He uses these riveting stories to offer up bite-size observations about how we engage with strangers.
موارد مطالعه ی گلدول بسیار مهیج اند...سرشار از حکایات گیرا از گذشته های دور و نزدیک. او از این داستان های میخکوب کننده استفاده می کند تا مشاهداتی در باب نحوه ی ارتباط ما با غریبه ها را ارائه کند.
Booklist Booklist

Another Gladwell tour de force...intellectually stimulating...Readers expecting another everything-you-think-you-know-is-wrong page-turner will not be disappointed.
یک اثر سیاحتی و تفکربرانگیز دیگر از گلدول...خوانندگان با اثری دیگر که به آنها می گوید هر چه فکر می کنید بلدید، اشتباه است، رو به رو می شوند که آن ها را ناامید نخواهد ساخت.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

Both fascinating and topical...A thoughtful treatise...Gladwell writes in his signature colorful, fluid, and accessible prose.
هم جذاب و هم موضوعی ... رساله ای متفکرانه ... گلدول با نثری رنگارنگ ، روان و در دسترس که امضای اوست، می نویسد.
Publishers Weekly Publishers Weekly

قسمت هایی از کتاب گفتگو با غریبه ها (لذت متن)
مفهوم شفافیت تاریخچه ای طولانی دارد. در سال 1872، سیزده سال پس از اولین نظریه معروف تکامل، چارلز داروین کتابی با عنوان بیان احساسات در انسان و حیوان منتشر کرد. وی عقیده داشت خندیدن، اخم کردن، چین دادن به بینی برای نشان حس انزجار، همگی جزو رفتار تکاملی انسان برای تطبیق یافتن است. بیان احساسات با سرعت و دقت به یکدیگر، یکی از مهم ترین ارکان بقای بشر بوده است. او عقیده داشت که تکامل در صورت، آن را به بیلبوردی از قلب تبدیل کرده است. ایده داروین کاملا درونی است کودکان هرگاه شادند، می خندند، وقتی غمگین اند، اخم می کنند و هنگام تحیر، نفسشان بند می آید؛ نه اینکه صرفا کسانی که در کلیولند، تورنتو و یا سیدنی این برنامه را می بینند، متوجه می شوند، بلکه همه آن را درک می کنند. جلسات دادگاه تعیین غرامت در فصل دوم یک نوع تمرین شفافیت است. قضات با نوشتن ایمیل و یا به صورت تلفنی کار نمی کنند. آن ها باور دارند که باید متهم را ببینند. چند سال پیش، یک زن مسلمان در میشیگان شاکی یک پرونده بود. در دادگاه روبندی به صورت داشت که همه چیز جز چشمانش را می پوشاند. قاضی از او خواست تا آن را دربیاورد، ولی زن قبول نکرد. پس قاضی پرونده را مختومه اعلام کرد. او بر این باور بود که نمی تواند قضاوت درستی داشته باشد، اگر نتواند یکی از طرفین را مشاهده کند. او به زن گفت: یکی از وظایف من در کنار شنیدن دفاعیات، نگاه کردن به صورت هاست تا بدانم چه اتفاقی رخ داده است. اگر شما پوشش خود را برندارید، من نمی توانم متوجه شوم آیا شما حقیقت را می گویید یا نه. نمی توانم حالات چهره و دیگر جزئیات لازم را مشاهده کنم. آیا شما هم فکر می کنید که حق با قاضی بوده است؟ حدس می زنم که بسیاری از شما با او موافقید. ما وقت زیادی را صرف نگاه کردن به صورت مردم نمی کنیم، اگر گمان کنیم چیز با ارزشی برای فهمیدن در آن وجود ندارد. در رمان ها می خوانیم که چشم هایش بر اثر تعجب گرد شد یا از شدت ناراحتی صورتش را در هم کشید و ما کاملا می پذیریم که این حالات در چهره اش پدید آمده است….