کتاب قاچار قوچار

«قاچار قوچار» رمانی کوتاه نوشته‌ی ویوک شانبهاگ نویسنده‌ی هندی و اولین کتاب این ‌نویسنده است که به زبان انگلیسی ترجمه شده. برخی این رمان را بهترین رمان هندی یک دهه‌ی اخیر می‌دانند.
داستان در بنگلور می‌گذرد و از قهوه‌خانه‌ای آغاز می‌شود که صد سال است همان نام را دارد. در شهری که زندگی امروزی هم چهره و هم روحش را کاملا دگرگون کرده؛ پیشخدمت این قهوه‌خانه گویی از ایزدان هندوست که به لباس مبدل درآمده است. راوی داستان؛ مردی جوان و حساس، سرگردان از گردابی که در اطرافش به پا شده، به کافه‌ای پناه می‌برد که به جهان قدیم تعلق دارد. در آن‌جا پیشخدمتی او را تسکین می‌دهد.
تقابل خانواده‌ای سنتی و بسته که فردگرایی و فردیت در آن معنایی ندارد؛ با چالش‌های عصر مدرن و جایگاه زنانی متفاوت با نسل پیش، موضوع اصلی این رمان کوتاه است. تعادلی که ظاهرا بین این دو دنیا وجود دارد؛ با کوچک‌ترین تغییری متزلزل می‌شود و از بین می‌رود. اعضای خانواده معادلات خود را تغییر می‌دهند و خواسته‌هایی دیگر دارند. نقل مکان از خانه‌ای تنگ و تاریک و پر از مورچه به خانه‌ای ویلایی و بزرگ تنها گذاری نیست که این خانواده از سر می‌گذراند، بلکه رشته‌های دیگری گره می‌خورند و رشته‌هایی از هم می‌گسلند و کشمکش خطرناکی در پس این ظاهر شکل می‌گیرد. تصویری فشرده و متراکم و البته روان‌شناختی‌ که نویسنده از این خانواده به دست می‌دهد گویی جهانی کامل را در معرض دید مخاطب قرار می‌دهد. داستان تمثیلی از هند است که برای رسیدن به رونق اقتصادی با معضلاتی اجتماعی و از جمله خشونت خانگی رو به رو است.
نگاهی جزیی‌نگر و پیش‌بردن روایت با ناگفته‌هایی که کشف آن‌ها به مخاطب واگذار شده، همچون تاری ظریف است که از تلویح‌ها و معانی ضمنی تنیده شده است و خواننده را وادار به تفکر و با داستان همراه می‌کند. «قاچار قوچار» داستانی ترسناک از زوال اخلاقی در دوره‌ی شکوفایی اقتصادی هند مدرن در سال‌های اخیر است. رمانی که در آن جزئیات کوچک هم اهمیت دارند و خبر از اتفاقی شوم می‌دهد که گویا راوی قصد دارد پنهان یا انکارش کند.
«قاچار قوچار» رمانی خواندنی و جذاب است که داستانی پر از تعلیق, بازیگوش و البته هراسناک دارد که خواننده را درگیر و به تفکر وادار می‌کند.