کتاب «افسانههای مردم سرخپوست آمریکا» به کوشش آلن ای. مکفارلن، مجموعهای از داستانهای بومیان آمریکای شمالی است که سادگی، خیال و جهانبینی خاص این فرهنگها را در قالبی روایی به خواننده نشان میدهد. مکفارلن که سالها در زمینه گردآوری افسانهها و داستانهای قومی فعالیت داشته، در این کتاب تلاش کرده تا صدای مردمی را منتقل کند که سنتشان بیشتر به گفتار وابسته بوده تا نوشتار. او پیشتر هم با آثار مشابهی در حوزه ادبیات کودک و فولکلور شناخته شده و در این کتاب هم با حفظ لحن و حال و هوای روایتها، انتخابهای دقیقی انجام داده است. قصههای این مجموعه از اقوام گوناگونی مثل بلکفوت، چروکی، چیپهوا، ایروکوی، زونی، چاینی و پوبلو گرد آمدهاند. هر داستان، دنیای خودش را دارد؛ با حیواناتی که حرف میزنند، قهرمانانی که گاهی فریبکارند و گاهی ناجی، و طبیعتی که همیشه زنده و معنادار است. برخلاف خیلی از افسانههای اروپایی، این داستانها پر از حضور حیوانات مقدس، تغییر شکلها، و رابطهی نزدیک بین انسان و زمین هستند. از میان داستانهای این کتاب میتوان به «چرا جوجه تیغی و قورباغه دماغشان را از دست دادند؟»، «داستان خرس خاکستری و سگ آبی»، «دختری که با ستاره ازدواج کرد»، «انسان خرس نما» و «اسکلت دوست داشتنی» اشاره کرد. یکی از زیباترین داستان های این کتاب داستان «بوفالو و ذرت» است. در این قصه از قوم چاینی گرفته شده، بوفالو و ذرت به عنوان دو عنصر اساسی زندگی مردم معرفی میشوند. بوفالو نشانهی قدرت و بقا و ذرت نماد زندگی و پیوستگی با زمین است. داستان بهزبان ساده، اما با تصاویری قوی، نشان میدهد که چطور این دو نعمت از دل طبیعت به انسان داده شدند. کتاب «افسانههای مردم سرخپوست آمریکا» مجموعهای خلاقانه از قصههایی است که نگاه مردم بومی امریکا را به پدیدههای مختلف نشان می دهد. روایتهای این کتاب بسیار کوتاه، روان و سرگرم کننده نوشته شده اند که گاهی مخاطب را به فکر فرو می برند. این کتاب برای خوانندهای که به فرهنگهای بومی و افسانههای کمتر شنیدهشده علاقه دارد تجربهای غنی و ماندگار خواهد بود.
درباره آلن آ مک فارلن
آلن آ. مک فارلن یک طبیعت شناس معتبر و متخصص زندگی بومیان آمریکا بود. او به آموزشهای تفریحی اختصاص داشت و بیش از بیست سال اطلاعات جهانی را درباره بومیان آمریكا ارائه می داد.
زمانی در تاریخ بشر، تمامی آثار ادبی به نوعی فانتزی به حساب می آمدند. اما چه زمانی روایت داستان های فانتزی از ترس از ناشناخته ها فاصله گرفت و به عاملی تأثیرگذار برای بهبود زندگی انسان تبدیل شد؟