کتاب ساحل منهتن

Manhattan Beach
کد کتاب : 52716
مترجم : آتنا فنائی
شابک : 978-6008120520
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 676
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 2017
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

برنده مدال مدال اندرو کارنگی سال 2018

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب ساحل منهتن اثر جنیفر اگان

کتاب «ساحل منهتن» رمانی نوشته ی «جنیفر ایگن» است که اولین بار در سال 2017 به انتشار رسید. «ادی کریگن» در تأمین مخارج زندگی با مشکل رو به رو است. او یک روز، یکی از دخترهایش به نام «آنا» را به ساحل منهتن و به خانه ی «دکستر استایلز»، مالک یک باشگاه شبانه، می برد. «آنا» که فقط یازده سال دارد، نمی تواند سر از کار آن ها دربیاورد اما احساس می کند که پدرش و آن مرد با هم دوست شده اند. چند سال بعد و در نوزده سالگی «آنا»، «ادی» به شکلی غیر قابل توضیح ناپدید شده و آمریکا نیز درگیر جنگ جهانی دوم شده است. «آنا» که در منطقه ی کشتیرانی بروکلین، به شغلی کسالت آور مشغول شده، یک روز به شکل اتفاقی با «دکستر استایلز» ملاقات می کند. «آنا» حالا امیدوار است که «دکستر» به او کمک کند تا با هم، گره از معمای ناپدید شدن پدرش بگشایند.

کتاب ساحل منهتن

جنیفر اگان
جنیفر اگان ( زاده ی 7 سپتامبر 1962) نویسنده ی رمان و داستان کوتاه آمریکایی است و در فورت-گرین بروکلین زندگی می کند. رمان اگان با عنوان جوخه ی زمان، برنده ی جوایز پولیتزر برای داستان در سال 2011 و حلقه ی منتقدین کتاب آمریکا برای داستان شده است.وی بعد از اتمام دبیرستان در مدرسه ی لوول، مشغول به تحصیل در رشته ی ادبیات انگلیسی در دانشگاه پنسیلوانیا شد. اگان در حین تحصیل، با استیو جابز آشنا شد؛ و او یکی از اولین کامپیوتر های مکینتاش را در اتاق جنیفر نصب کرد.
نکوداشت های کتاب ساحل منهتن
The book's emotional power once again demonstrates Egan's extraordinary gifts.
قدرت عاطفی داستان، یک بار دیگر، توانایی های خارق العاده ی «ایگن» را به نمایش می گذارد.
Publishers Weekly Publishers Weekly

A daring and magnificent novel.
رمانی جسورانه و باشکوه.
Barnes & Noble

The kind of book you can immerse yourself in happily.
از آن دسته از کتاب ها که می توانید با کمال میل خود را در آن غرق کنید.
San Francisco Chronicle San Francisco Chronicle

قسمت هایی از کتاب ساحل منهتن (لذت متن)
«از کجا یک گانگستر را می شناسی؟» «معمولا وقتی به جایی می آید، آنجا کمی ساکت تر می شود.»

هر بار که «آنا» از جهان پدرش فاصله می گرفت و به جهان مادرش و «لیدیا» نزدیک می شد، احساس می کرد یک از زندگی رها شده و به زندگی عمیق تری افتاده است.

او با کثیف بازی کردن، برنده شده بود-که بدتر از باختن بود.