کتاب نگاهی از درون به سازمان چریک های فدایی خلق ایران

Iranian People's Fedai Guerrillas
(تاریخچه گروه منشعب)
کد کتاب : 59321
شابک : 978-6220603771
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 791
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2016
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب نگاهی از درون به سازمان چریک های فدایی خلق ایران اثر بهمن تقی زاده

"نگاهی از درون به سازمان چریک های فدایی خلق ایران" کتابی است به قلم "بهمن تقی زاده" که در آن "تاریخچه گروه منشعب" را به خوانندگان معرفی می‌کند. نویسنده ادعا می کند که نوشتن تاریخچه گروهی که از سازمان چریک های فدایی خلق ایران جدا شده اند، دارای دشواری‌های خاص خودش بوده است. این ارگان، مخفی و مسلح بود و با تکیه بر سیستم های اطلاعاتی و امنیتی حامیان آمریکایی، اسرائیلی و غربی خود می‌جنگید. اعضای آن در چندین نوبت ترور شدند که این خود سبب شد اطلاعات مهم و در برخی موارد هویت آنها برای همیشه از دست برود. در سه مرحله، رهبری سازمان به کلی از بین رفت و همه کشته شدند و تنها ده درصد از بیش از 200 چریک فدایی که وارد عملیات مخفی شده بودند، در اوایل سال 1356 باقی ماندند و سه یا چهار نفر از اعضای بی تجربه سازمان را تحت کنترل داشتند.
با توجه به شرایط منحصر به فردی که رقم خورده بود، چارچوب سازمانی از نظر سلسله مراتب و ارتباطات به شدت محدود بود. شایعات زیادی در میان اعضای باقی مانده سازمان و گروه منتشر شده بود مبنی بر اینکه واقعیت و تصویر جامع آنها مشخص نیست. از خبرنامه های چند صفحه ای سازمان که فقط در بین تیم ها دست به دست می شد و حاوی بحث های مهمی در بین رفقای سازمان بود، اثری به چشم نمی‌خورد. "بهمن تقی زاده" در کتاب "نگاهی از درون به سازمان چریک های فدایی خلق ایران"، جزییات بی‌نظیری را در مورد عملکرد آنها بیان می‌کند و تا جایی که ممکن است، خوانندگان را با چند و چون کارها در این سازمان آشنا می‌کند.

کتاب نگاهی از درون به سازمان چریک های فدایی خلق ایران

دسته بندی های کتاب نگاهی از درون به سازمان چریک های فدایی خلق ایران
قسمت هایی از کتاب نگاهی از درون به سازمان چریک های فدایی خلق ایران (لذت متن)
کاروانی که چنان پررهرو است و هیاهوی آن از دور چنان به آسمان بلند، و زندگی در این هیاهو چنان موج می زند که من به جا مانده و روزگاری که در آن می زیم، چنان می نماییم که غمم می گیرد نکند این مردگان اند که از کاروان مانده اند و این زندگان اند که سرخوش و سرودخوان با آن همراه شده اند.

آن چه نگرانی مرا تشدید کرد درک این واقعیت بود که تاریخ را اگر روایت و از آن دفاع نکنی، و علف های هرز تحریف را که ممکن است انبوه شوند و آن را به طور کامل بپوشانند و خفه کنند پاک نکنی، ممکن است بمیرد. چه کسی گفته است که تاریخ به خودی خود بر صدر می نشیند و «صدا» به خودی خود می ماند؟ به چشم خود می دیدم که در بسیاری موارد اگر شاهدان به پیله ی انفعال فرو بروند، در بهترین حالت تاریخ به دست «سکوت»رها خواهد شد، و این در شرایطی است که «دروغ» تاریخ را ننویسد که از هر مورخی فعال تر و پرطرفدارتر و پرکارتر است و به منافع بسیاری گره خورده است و به ویژه با «سکوت» جری تر هم می شود.